خبرگزاری آریا - در سالهای اخیر، مسئله سلوک معنوی، تصوف و مقولات مرتبط با
باطن دین، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. چه در فضای عمومی جامعه و
چه در فضای مجازی، شاهد گسترش فزایندهای از محافل، سخنرانیها، کتابها و
دورههایی هستیم که ذیل عنوان «سیر و سلوک» ارائه میشوند. بهویژه در
شرایطی که بسیاری از مردم از روزمرگی و پوچیهای مدرن خسته شدهاند، گرایش
به معنویت، به شکل طبیعی، افزایش یافته و بیشتر شده است.
این
توجه فزاینده اگرچه میتواند در ظاهر نوید دهنده بازگشت به باطن دین و
گرایش مردم به معنویت باشد، اما در واقع دچار آسیبها و انحرافهایی شده
است که گاه اصل معنویت را به ابتذال و انحراف از مسیر اصلی دین میکشاند.
سخن گفتن از معنویت و سلوکِ بدون ضابطه، آن هم در فضایی که هر کس از ظن خود
یار آن شده است، میتواند به نتایجی فاجعهبار منتهی شود. این آسیبها کم
نیستند؛ از رواج مدعیان دروغین سلوک گرفته تا سوءاستفاده از نیازهای روحی
مردم.
یکی از مهمترین آسیبهای این وضعیت، رواج
دستورالعملهایی است که یا سند و مأخذ درستی ندارند، یا اساساً ریشهای در
روایات و معارف اهلبیت علیهمالسلام ندارند، و یا بدتر از آن، برگرفته از
منابعی هستند که با خط اهل بیت زاویه و مشکل دارند و گاهی حتی راویان آنها
از دشمنان شناسنامه دار اهل بیت علیهم السلام و شیعیانشان بوده اند. حال
آنکه اصل تمسک به دستورالعملها در سلوک، بر اساس پیروی از حجج الهی علیهم
السلام و بهرهگیری از هدایت و تربیت آنان است. همانگونه که انسان برای
درمان یک بیماری جسمی، نمیتواند نسخهای را از فرد غیرمتخصص بگیرد یا خودش
چیزی بسازد و اجرا کند، در مسیر درمان روح و تهذیب نفس نیز ناگزیر از
مراجعه به متخصصان این راه، یعنی اولیای معصوم الهی علیهم السلام است.
واقعاً
اگر کسی بخواهد بیماری پیچیدهای مثل سرطان را درمان کند، آیا منطقی است
که صرفاً با جستجو در اینترنت یا توصیههای فردی که حتی دانش ابتدایی پزشکی
ندارد، دارو بخورد یا درمان کند؟ همین منطق در مورد سلوک معنوی هم صادق
است. نمیتوان با دستورالعملهای بیپایه و اساس، که نه سند دارند و نه
دلالت صحیح، توقع رسیدن به مقامات معنوی داشت.
متأسفانه
بسیاری از آنچه این روزها تحت عنوان «دستورالعمل سلوک» یا «برنامه تهذیب»
ارائه میشود، فاقد اعتبار روایی یا مبنای دینی است. در این بین میتوان به
مواردی اشاره کرد که در ظاهر مورد پذیرش و اهتمام بسیاری از افراد قرار
گرفته اما از حیث محتوا، سند یا دلالت، مشکل دارند.
برای نمونه، حدیث عنوان بصری که
مکرراً بهعنوان دستورالعملی جامع برای سلوک مطرح میشود، از حیث سند،
دچار اشکال است. این روایت در منابع معتبر اولیه نیامده و در بهترین حالت،
در کتب متأخر با سندی ضعیف نقل شده است. با این حال، به گونهای در فضای
معنویتگرای جامعه جا افتاده که گویی بخشی از اصول دین است.
مورد دیگر، نماز یکشنبه ماه ذیقعده است
که در برخی از منابع آمده اما نه تنها سند معتبر و متصلی ندارد، بلکه برخی
از علما اصلاً اصل ورود آن را محل تردید دانستهاند. در حالی که این نماز
با جزئیات پیچیدهای توصیه میشود، شامل نیت خاص، اذکار ویژه و رکعات دقیق.
چگونه میتوان این حجم از دستورالعمل را بدون پشتوانهی معتبر، جزئی از
سلوک دینی تلقی کرد؟ مخصوصا که در روایات معتبر، دستورالعمل های بسیاری با
سند بسیار عالی از اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است. اینکه این
دستورات را رها کرده و به احادیث بی سندی که از دشمنان اهل بیت علیهم
السلام نقل شده متمسک شویم، موجب تعجب بسیار و محل تامل جدی است.
علّامه مجلسی رحمه الله مینویسد:
«بدان
که بعضی از علمای ما در مستحبّات، به اخبار و روایات سُنّیان مراجعه
میکنند و آنها را در کتابهایشان ذکر مینمایند. این موضوع خالی از إشکال
نیست، چون در بسیاری از روایت ما، از رجوع کردن به آنان و عمل به اخبارشان
نهی شده است، بخصوص زمانی که در اخبار آنها یک شکل اختراعی و یا عبادتی که
بدعت است وارد شده باشد، که مثل آن در روایات معتبر اهل بیت علیهم السّلام
نباشد.» (بحارالانوار، ج ٢، ص ٢٥٧)
یا مثلا لیلة الرغائب،
شبی که در برخی منابع به اعمالی خاص اختصاص داده شده و مردم برای آن مراسم
و ادعیه ویژه دارند. اما بررسیهای دقیق حدیثی نشان داده است که اصل این
شب و اعمال آن، ریشهای در سنت ائمه اطهار علیهم السلام ندارد و بنا بر
شواهد بسیار، از سنتهای صوفیانه یا بدعتهای بعدی در تاریخ اسلام وارد شده
است.
همچنین ذکر یونسیه که با «لا اله
الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» شناخته میشود، در اصل یکی از اذکار
شریف قرآنی است و به خودی خود مشکلی ندارد. اما آنچه محل اشکال است، نسبت
دادن شرایط خاص به آن است. اینکه گفته شود باید حتماً فلان تعداد، در فلان
ساعت، در فلان روز تکرار شود، بدون پشتوانه روایی، مشکل ساز است و سالک
نباید از آن، توقع رشد روحی و معنوی داشته باشد. گاه دیده شده که برای ذکر
یونسیه، مثلاً 4000 مرتبه در سحرهای جمعه، آنهم بهمدت 40 شب توصیه
میشود، بدون آنکه چنین چیزی در روایات معتبر آمده باشد.
بدتر
از همه، گسترش چله نشینی های ساختگی است. عباراتی مانند «چله کلیمیه» که
اصلاً در روایات اهلبیت علیهم السلام سابقه ندارد، به راحتی رواج پیدا
کرده است. گویی تنها با افزودن کلمه «چله» به هر ترکیب و اصطلاحی، میتوان
آن را معنوی جلوه داد. چهل روز عبادت، یا خلوت، یا ذکر، بدون آنکه اساس آن
روشن باشد، نه تنها تأثیری ندارد، بلکه میتواند موجب وهن دین و انحراف
سلوک و حتی مشکلات متافیزکی شود.
نکته مهمتر آن است که
برخی از این دستورالعملها نه تنها سند ندارند، بلکه در برخی موارد به
دشمنان اهلبیت نسبت داده شدهاند یا از متون صوفیانه مشکوک برگرفته
شدهاند. این مسئله بهقدری جدی است که حتی برخی علمای بزرگ مانند علامه
مجلسی، به صراحت در مورد روایاتی از این دست هشدار دادهاند.
این
هشدارها در حالی است که گروهی از مروجان سلوک، بدون بررسی دقیق اسناد و
منابع، صرفاً به جذابیت ظاهری این دستورالعملها تکیه میکنند و آنها را
ترویج میدهند. در حالی که در فقه، حدیث ضعیف حتی برای بیان حکم مستحب نیز
باید با احتیاط نقل شود، چگونه است که در مقوله مهمی مثل سلوک و تربیت نفس،
اینگونه یله و رها با احادیث و اعمال برخورد میشود؟
همهی
اینها نشان میدهد که معنویت حقیقی، امری ساده و سطحی نیست. پیروی از
اولیای حقیقی خداوند، نیازمند دقت، تحقیق، و التزام به روش علمی و صحیح
است. سلوک، بدون التزام به اصول معتبر دینی، نه تنها به نتیجه نمیرسد،
بلکه میتواند باعث گمراهی و انحراف شود.
و در نهایت باید
توجه داشت که دین، مخصوصاً در بعد معنوی آن، امانت اهلبیت علیهمالسلام
است. هرگونه افزودن، کاستن، تحریف یا بدعت در این مسیر، نوعی خیانت به این
امانت محسوب میشود. آنچه ما نیاز داریم، بازگشت به منبع اصیل دین، یعنی
قرآن و سنت معتبر اهلبیت است. هر چیز دیگری، اگرچه ظاهری معنوی داشته
باشد، اگر با این دو منبع منطبق نباشد، فاقد حجیت است.
پس
لازم است در این دوران که عطش معنویت افزایش یافته، بیش از پیش مراقب باشیم
تا از سرابهای معنویت دروغین، به جای چشمههای زلال هدایت اهلبیت، سیراب
نشویم. وگرنه شاید سالها در سلوک باشیم، اما نه تنها به جایی نرسیم، بلکه
از آنچه بودیم نیز دورتر شویم.
منبع: صراط