
خبرگزاری آریا - در میان معلمها، میتوان افراد زیادی را یافت که در شغل خود خلاصه نمیشوند. افرادی که با قلبهایی پرمهر و دستانی سبز، میکوشند تا دنیا را برای دانشآموزان خود به مکانی بهتر و زیباتر تبدیل کنند و «محبوبه بهرامی» یکی از این معلمهاست. او که دبیر هنر دبیرستان ندای اسلام فولادشهر است، شش سالی بهعنوان معلم خرید خدمات فعالیت کرده و این روزها در قالب حقالتدریس آزاد مشغول پرورش طبع هنرمندانۀ دانشآموزان است.
به گزارش ادارهٔ اطلاعرسانی و روابط عمومی ادارهکل آموزشوپرورش استان اصفهان، در میان معلمها، میتوان افراد زیادی را یافت که در شغل خود خلاصه نمیشوند. افرادی که با قلبهایی پرمهر و دستانی سبز، میکوشند تا دنیا را برای دانشآموزان خود به مکانی بهتر و زیباتر تبدیل کنند و «محبوبه بهرامی» یکی از این معلمهاست. او که دبیر هنر دبیرستان ندای اسلام فولادشهر است، شش سالی بهعنوان معلم خرید خدمات فعالیت کرده و این روزها در قالب حقالتدریس آزاد مشغول پرورش طبع هنرمندانۀ دانشآموزان است.
وی که با طبع بلند و اخلاق معلمانۀ خود، زمینۀ آموزش هنر به بیش از 50 دانشآموز بیبضاعت را فراهم کرده است در خصوص اقدام خود میگوید: «در میان دانشآموزان مدرسۀ ما، برخی وضعیت اقتصادیشان مناسب نیست. متوجه شدم بعضی از این دانشآموزان به دلیل مشکلات اقتصادی در آستانۀ ترک تحصیل قرار گرفتهاند یا ممکن است به سمت مشاغلی بروند که جایگاه اجتماعی خوبی ندارد. این شد که تصمیم گرفتم هنر خود را به دانشآموزانم بیاموزم.»
خانم بهرامی که سالها در زمینۀ صنایع دستی و از جمله هنرهای خاتمکاری و میناکاری به یادگیری پرداخته و کسب تجربه کرده بود، مصمم شد تا دانشآموزانش را با این مسیر تازه آشنا کند و زمینۀ خوداشتغالی آنها را فراهم آورد. اما این پایان ماجرا نبود؛ چرا که بسیاری از این دانشآموزان به دلیل وضع مالی نامناسب امکان تهیه کردن لوازم کار را نداشتند. وی در این باره چنین توضیح میدهد: «برای آموزش هر نفر حدود 500 هزارتومان ابزار و مواد اولیه نیاز بود. میدانستم برخی از دانشآموزان توان خرید لوازم کار را ندارند. هرچند سال گذشته پرداخت حقوق معلمان خرید چندماه با تأخیر مواجه شد و من هم از ابتدای سال تحصیلی حقوقی دریافت نکرده بودم اما موضوع را با همسرم مطرح کردم و با کمک او لوازم کار را برای دانشآموزان خریدم و از مدیر خواستم بدون ذکر نام من، آنها را در اختیار دانشآموزان قرار دهد تا هم روحیهشان تقویت شود و هم راهی برای کسب درآمد یاد بگیرند.»
با فراهم شدن لوازم کار، خانم معلم دست به کار شد و طی حدود دوماه، با استفاده از زمان زنگ هنر، آموزشها را به صورت فشرده به دانشآموزانش ارائه داد. استقبال بچهها از کلاس خانم بهرامی بینظیر بود. خود او در این رابطه میگوید: «برخی از دانشآموزان پیگیر بودند و حتی از طریق فضای مجازی و شبکه شاد آموزشهای تکمیلی دریافت کردند و برخی از مادران درخواست کردند که آموزش فرزندانشان در طول تابستان نیز ادامه داشته باشد.»
حالا دانشآموزان محبوبه بهرامی، هنرمندانی هستند که با خاتمکاری و میناکاری آشنایی دارند و از دستساختههای خودشان، نمایشگاهی هم برپا کردهاند و هرچند بسیاری از آنها، تصمیم گرفتهاند نخستین آثارشان را نفروشند و به یادگار نگه دارند، اما مسیری که پیش رویشان گشوده شده است، نوید روزهای تازه و درخشانی را میدهد.

با این حال، همت بلند معلم نیکاندیش روایت ما به اینجا خلاصه نمیشود. در روزهای پایانی سال، مدرسه تصمیم میگیرد تا برای دانشآموزان بیبضاعت هدیهای تهیه کند؛ اما منابع موجود برای این امر کافی نیست و همین موضوع، محبوبه بهرامی را برآن میدارد تا داوطلب تأمین هزینۀ تهیۀ کارت هدیه برای تعدادی از دانشآموزان شود. وی در این باره میگوید: «از آنجایی که بودجۀ مدرسه اجازه نمیداد برای همۀ دانشآموزان نیازمند کارت هدیه تهیه کنیم، با همسرم مشورت کردم و هزینه تعدادی از کارتها را پرداخت کردیم تا این دانشآموزان هم بتوانند برای عید خود خرید عید داشته باشند.»
او که این اقدامات را در خفا و بدون تمایل به دیدهشدن انجام داده است، در پاسخ به اینکه آیا آثار این کار خیر را در زندگی خود دیده، گفت: «کمک کردن در خفا همیشه برکت دارد. من و همسرم از سالها پیش در مواقعی که مدرسه کمک میخواست، اقدام میکردیم. اعتقاد دارم خیری که داده میشود، بیپاسخ نمیماند.»
در پایان، از او میخواهم آرزویی برای دانشآموزانش کند و او، مهربانانه میگوید: «آرزو میکنم آنها به آرزوهایشان برسند. خیلی از این بچهها آرزوهای بزرگی دارند و امیدوارم بتوانند مسیر رشد و موفقیت را طی کنند.»