خبرگزاری آریا - به گزارش العالم، مردم فلسطین از وفادارترین ملتها به خاک وطن خود هستند. دختری فلسطینی پس از گذراندن چهار جنگ در طول 23 سال زندگی خود، از آخرین سخنان پدرش سخن میگوید.
به گزارش العالم، «می زکی عبد الحمید» دختر فلسطینی وصیت پدرش به وی و برادرانش را حکایت کرد و توضیح داد که پدرش در آخرین سخنان خود سفارش کرده است خانه ای که پیش از واقعه نکبت داشتند، مطالبه کنند. داستان زندگی این زن مقاومت، از این قرار است:
داستان زندگی «می زکی عبد الحمید»
عبدالحمید متولد 2001 (1380) به خبرنگار العالم گفت: «ما ابتدا در خانیونس زندگی میکردیم، اما به خاطر پستهای بازرسی، بهویژه پاسگاه «ابوهولی»، خانواده مادرم به او گفتند که دوری از آنها درست نیست. یک ماه پیش آنها در غزه ماندیم، سپس به خانیونس برگشتیم. من تا 11 سالگی در آنجا زندگی کردم و پس از آن پدرم در 2011 از دنیا رفت.»
وی یک خواهر یک سال کوچکتر دارد که هم اکنون در مصر در رشته پزشکی تحصیل میکند. می خود در ژوئن 2023 از دانشکده حقوق دانشگاه فلسطین فارغ التحصیل شده است.او با وجود چالشها و سختیهای زندگی می همواره تلاش کرده که روحیه خود را حفظ کند.
می گفت: «پدرم معلم زبان عربی در مصر و عربستان بود، اما پس از مدتی به غزه بازگشت و با مادرم ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. مادرم برای تامین هزینه زندگی ما خیاطی می کرد و تامین مخارج ما را بر عهده داشت . ما تا زمان فوت پدرم در خانیونس زندگی کردیم، سپس به منطقه مرکزی در البریج رفتیم. دوران بچگی من زیر سایه پدر و مادری فهمیده سپری شد. الحمدلله»
او خاطرنشان کرد: «بدترین اتفاق در دوران کودکی من جنگ سال 2008 بود. وی مانند بقیه ساکنان غزه، شاهد یک جنگ نسلکشی بود که باعث مرگ و ویرانی فراوان شد.»
می به یاد میآورد روز اول جنگ برایش سخت بود. در خیابان بودند که ناگهان موشکباران آغاز شد. همه کنار دیوار پنهان شدند.
وی ادامه داد: «یک روز مادرم گفت احساس میکند قرار است اتفاق بدی بیفتد، به همین دلیل چمدان و همه وسایل ما را همان شب آماده کرد. به یاد دارم که از خواب بیدار شدم و به آنها گفتم که احساس بدی دارم. حس میکنم قرار است اتفاق بدی بیفتد . »
همان وقت خانه پشت منزل ما را دقیقا بمباران کردند. خانه ما پر از گرد و غبار شد به طوری که چیزی نمیدیدیم، بدون اینکه بفهمیم چه اتفاقی دارد میافتد، فرار کردیم.

تعلق خاطر فلسطینیها به سرزمینشان
ملت فلسطین با وجود همه رنجها و شرایط سخت، نسبت به سرزمینشان احساس تعلق خاطر شدید دارند زیرا این خاک میراثی است که در طول قرنها از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است .
تعلق خاطر تاریخی فلسطینیان به وطنشان از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود
می خاطرنشان کرد: «اولین باری که پدرم درباره آواره شدن خانواده ما با من صحبت کرد، گفت: ما در آنجا خانه داریم. اگر من مردم، تو باید برگردی، باید بروی و آن خانه را پس بگیری.»
پدرم متولد 1941 (1320) و از شاهدان عینی واقعه نکبت بود. وی تا زمان مرگش به یاد داشت که خانه داشته و در آن زندگی میکرده است؛ لذا همیشه گفت که ما خانهای برای پس گرفتن داریم. از این رو ما با این فکر بزرگ شدیم که این سرزمین مال ماست و نمیتوانیم آن را رها کنیم، باید دوستش داشته باشیم.
وی توضیح داد: «شاید برای کسانی که در خارج از سرزمین های اشغالی زندگی میکنند درک آنچه در داخل سرزمینهای تحت اشغال رژیم صهیونیستی و سیاست مشت آهنین که بر زندگی فلسطینیها سایه افکنده است، دشوار باشد.»
می گفت: « زندگی ما تحت اشغالگری قرار گرفته است. اشغالگران همه زندگی، خروج، ورود و حرکت ما را کنترل میکنند. وقتی پدرم به جراحی قلب باز در کرانه باختری نیاز داشت، باید منتظر تایید، عدم ممانعت و اقدامات زیادی بود تا بتوانیم برای عمل او به کرانه باختری برویم.