
خبرگزاری آریا - واقعیت تلخ بهرهبرداری دشمنان از دادههای منتشرشده توسط پژوهشگران داخلی ـ همچون استفاده از دادههای زمینشناسی منطقه قم برای طراحی حملات علیه تأسیسات هستهای فردو ـ تنها بخشی از این آسیب است.
به گزارش خبرگزاری آریا از قم، در سالهای اخیر، زیستبوم علم و فناوری ایران با تغییرات پرشتاب و چالشهای فزایندهای روبهرو شده است؛ چالشهایی که بخشی از آنها ریشه در سیاستهای کمیّتگرایانه و تمرکز افراطی بر تولید انبوه مقالات داشته و از سوی دیگر، با پیامدهای امنیتی و اقتصادی ناشی از نشر آزاد دادهها و اطلاعات علمی پیوند خوردهاند. رشد کمی انتشارات علمی، اگرچه در ظاهر نشانهای از پیشرفت به حساب میآید، اما غفلت از ابعاد راهبردی، اقتصادی و امنیتی تولید و انتشار دانش، آسیبهایی بنیادین به منافع ملی و ساختارهای حیاتی کشور وارد کرده است.
واقعیت تلخ بهرهبرداری دشمنان از دادههای منتشرشده توسط پژوهشگران داخلی ـ همچون استفاده از دادههای زمینشناسی منطقه قم برای طراحی حملات علیه تأسیسات هستهای فردو ـ تنها بخشی از این آسیب است. این اطلاعات، بدون هیچگونه ارزیابی و طبقهبندی امنیتی و صرفاً به هدف ارتقاء شغلی و کسب امتیاز علمی، در ژورنالهای خارجی منتشر شدند و بلافاصله در خدمت تهدیدات عملیاتی دشمن قرار گرفتند.
ابعاد خطرناک این موضوع صرفاً به حوزههای فنی و ژئوفیزیکی محدود نمیشود: پژوهشهای آسیبشناسی اجتماعی، تمدنی و مطالعات حساس درباره الگوهای رفتاری جامعه و مخاطرات ملی که توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و سایر موسسات همعرض تولید میگردد، نیز اغلب فاقد سازوکارهای طبقهبندی و ارزیابی امنیتیاند و به شکل مقالههای باز منتشر میشوند. این دانش، اگرچه ظاهراً در راستای افزایش اعتبار علمی قرار دارد، اما میتواند بستری برای هدایت مداخلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسط بازیگران بیگانه باشد. چنین رویکردی، کشور را به حلقهای ضعیف از زنجیره ارزش جهانی علم تقلیل میدهد؛ جایی که دادهها و نمونههای بومی، بدون ملاحظات امنیتی و اقتصادی، در خدمت جامعه علمی بینالملل قرار میگیرد و عواید اصلی آن عمدتاً نصیب بازیگران برتر جهانی میشود.
در نهایت باید اذعان کرد که ریشه این وضعیت، نبود نظام جامع حکمرانی داده و نظام ملی طبقهبندی، و همچنین قالبهای ارتقاء و ارزیابی اعضای هیئت علمی بر مبنای شاخصهای صرفاً کمی و بینالمللی است. آیندهپژوهیِ حکمرانی علم در ایران ایجاب میکند که ضمن درک پیچیدگیهای زیستبوم علم و تمایزگذاری شفاف میان دانش آزاد و دادههای راهبردی، تجربههای موفق بینالمللی و انتقادی عمیق نسبت به وضع موجود، مورد توجه ویژه تصمیمسازان قرار گیرد.
در این نوشتار، بر پایه همین شواهد عینی و تحلیل تطبیقی، مسیرها و سیاستهای تحولآفرین حکمرانی داده و امنیت علمی کشور با رویکرد آیندهنگر تبیین میگردد.
• تحول اکوسیستم علم؛ از رقابت مقالات تا حکمرانی داده
در دو دهه اخیر، فشار فزایندهای که بر پژوهشگران ایرانی برای افزایش کمّی تولیدات علمی وارد شده، پدیدهای به نام «مقالهزدگی» را پدید آورده است. این وضعیت، دانشگاهها و پژوهشگاه ها را از رسالت اصلیشان یعنی حل نیازهای واقعی کشور و تولید راهحلهای فناورانه منحرف ساخته و موجب هدررفت قابل توجه سرمایه انسانی و مالی در سطوح ملی شده است. روند سیاستگذاری در این حوزه نیز از تشویق مقالهنویسی در ابتدای دهه 1380 آغاز شد، با الزامی شدن نمایه مقالات در پایگاههای بینالمللی در دهه 1390 ادامه یافت و سرانجام در دهه 1400 به بحران کاربردینبودن تحقیقات و مسئله افشای اطلاعات بومی رسید. این تحول، در نهایت تمرکز بیش از حد بر تولید مقاله را بهجای توسعه واقعی علم جایگزین نمود و کشور را در برابر نفوذ اطلاعاتی آسیبپذیر ساخت. اطلاعات محققان و دانشمندان ایرانی را در اختیار دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی قرار داد و بدون هیچ زحمتی اطلاعات آنان را به صورت شفاف و صادقانه تقدیم آنان کرد.
• امنیت علمی، حلقه مفقوده سیاستگذاری آموزش عالی
در فرایند نشر نتایج علمی در ایران عملاً هیچ نظام پایش کارآمدی پیرامون امنیت اطلاعات وجود ندارد و دستاوردهای دانشبنیان بدون سازوکار مصوب و نظارت ملی امکان خروج مییابند. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، کمیتههای ملی با نظارت دقیق و حتی پیشسانسور بر آثار حساس علمی فعالاند (نمونه: ITAR در آمریکا)، اما در ایران این ساختارها یا وجود ندارند یا جنبه صوری و غیرموثر یافتهاند. چنین خلائی سبب میشود اطلاعات راهبردی مربوط به زیرساختها یا فناوریهای حساس، در قالب مقالات و پایاننامهها، بهسادگی در دسترس رقبا و حتی دشمنان قرار گیرد.
• اقتصاد نشر و بازی بازیگران فراملی
اکوسیستم نشر معتبر بینالمللی عمدتاً توسط مؤسسات و شرکتهای غربی (مانند Elsevier، Springer، Nature و …) هدایت میشود و آنان با تعریف شاخصها و اولویتهای پژوهشی خاص، دانشمندان ایرانی را به افشای دادههای بومی و فاش ساختن جزئیات تحقیقات فناورانه سوق میدهند. اگر تا دو دهه پیش چاپ مقاله عموماً برای توسعه بومی و به زبان فارسی صورت میگرفت، اکنون با الزام به انتشار انگلیسیزبان و درج در ژورنالهای نمایهشده، دادههای راهبردی مستقیماً در اختیار بازیگران جهانی قرار میگیرد. این وضعیت، برای کشوری مانند ایران که با محدودیتهای سیاسی و تحریمی مواجه است، به یک “دریچه نفوذ اطلاعاتی” گسترده بدل شده که مدیریت صحیح آن ضرورت بیبدیل دارد.
• یادگیری سازمانی امنیتی؛ تجربه سایر کشورها
برخلاف ایران، کشورهایی مانند چین، کره جنوبی و روسیه و خصوصا رژِیم غاصب صهیونی با طراحی و راهاندازی سامانههای طبقهبندی اطلاعات پژوهشی، پیش از انتشار عمومی، از خروج دادههای راهبردی و انتقال مزیت فناورانه به خارج جلوگیری میکنند. این کشورها میان پژوهشهای صرفاً آکادمیک و مطالعات راهبردی-اقتصادی-امنیتی تمایز قائلاند و ضمن شناسایی پروژههای حساس، گزارشهایی را به صورت “غیرقابل انتشار” ثبت میکنند. همچنین، انتشار تنها برای یافتههایی با سطح عمومی و حضور نهادهای امنیتی در کمیتههای اخلاق پژوهشی به صورت سیستماتیک اجرا میشود.
• مرزبندی دقیق: دانش آزاد، داده راهبردی
در حالی که رویکرد کشورهای غربی بر شفافیت مطلق و در فضای اقتصاد امن قابل دفاع است، ایران در معرض تحریم و جنگ اطلاعاتی قرار دارد؛ به گونهای که حتی افشای جزئیترین اطلاعات میتواند هزینههای راهبردی سنگینی به کشور تحمیل کند و شبکههای جمعآوری اطلاعات خارجی را فعال سازد. بنابراین، ایران باید از مرحله انتقال ساده داده به خارج عبور کند و با تعریف سطوح انتشار شامل یافتههای کاملاً عمومی، یافتههای قابل انتشار با تأخیر و تحقیقات محرمانه (که در بانک دانش بومی صیانت میشوند) به سوی حکمرانی داده در علم حرکت کند.
تداوم این وضعیت، بیش از آنکه به رشد واقعی و اقتدار علمی منجر شود، کشور را در جایگاه حلقهای تکمیلکننده و وابسته در زنجیره جهانی علم تثبیت خواهد کرد؛ مسیری که راه را بر هرگونه حکمرانی داده و تأمین امنیت علمی میبندد و عواید اصلی پژوهشهای ملی را به خارج منتقل میسازد.
پیشنهادهای عملی و آیندهپژوهانه
• تغییر گفتمان و آییننامههای ارتقاء: نظام امتیازدهی مقاله باید با الگوی “تأثیرگذاری اجتماعی و حل مسئله ملی” جایگزین شود تا پژوهش هدفمند و حلمسئلهمحور در اولویت قرار گیرد.
• تشکیل کمیتههای مشترک ارزیابی امنیتی-علمی: ارزیابی و تصویب نهایی مقالات حساس (در سطح ملی و استانی) باید توسط کمیتهای مشترک و هماهنگ بین وزارت علوم و نهادهای امنیتی و دفاعی انجام گیرد.
• توسعه پایگاههای داده علمسنجی بومی: طراحی و الزام استفاده از سامانههای داخلی و بومی بهعنوان مرجع ملی سنجش اعتبار علمی پژوهشگران و تولید دانش بومی ضرورت دارد.
• احیای نقش دانشگاه و پژوهشگاه و موسسات علمی در زنجیره تولید ملی: رسالت دانشگاه باید در مسیر گرهگشایی از چالشهای صنعتی، کشاورزی، دفاعی، اجتماعی و … تعریف شود، نه صرفاً با تمرکز بر نشر مقاله.
• بازنگری مقررات ملی طبقهبندی پژوهش: باید پژوهشهای دارای اطلاعات راهبردی بازشناسی و برای صادرات علمی، دستورالعملهای مشخص و اجرایی تدوین گردد.
در نهایت، آینده نظام علمی ایران و تأمین منافع ملی آن در گرو بازتعریف عمیق فرآیند تولید، ارزیابی و انتشار دانش است؛ فرآیندی که حکمرانی داده و توجه به ابعاد امنیتی و اقتصادی علم را در مرکز توجه قرار دهد.
پیشنهاد آغاز فرایند حکمرانی داده و ارتقاء امنیت علمی در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
با توجه به تحولات بنیادین اکوسیستم علم و اهمیت حفاظت از دادههای علمی-فرهنگی باارزش، دفتر تبلیغات اسلامی بهعنوان یکی از نهادهای مرجع در تولید و ترویج دانش اسلامی و علوم انسانی، میتواند نقش راهبری دانشبنیان و الگوساز را در این عرصه برعهده گیرد.
برای شروع این مسیر، پیشنهاد میشود گامهای زیر به صورت مدون طراحی و عملیاتی گردد:
1. تشکیل کمیته راهبری حکمرانی داده و امنیت علمی
ایجاد کمیتهای مرکب از مدیران ارشد پژوهشی، اعضای هیئت علمی با تخصص مطالعات آیندهپژوهی، کارشناسان فناوری اطلاعات، حقوق و امنیت داده، و نمایندگانی از نهادهای ذیربط (از جمله پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دانشگاه باقرالعلوم) به منظور طراحی نقشهراه کلان حکمرانی داده در مجموعه.
2. پایش و شناسایی دستهبندی دادهها و پروژهها
• تدوین نظام طبقهبندی دادههای پژوهشی (عمومی، قابل انتشار با تاخیر، محرمانه) متناسب با نوع خروجیهای علمی ـ اعم از کتاب، مقاله، گزارش سیاستی و دادههای دیجیتال.
• شناسایی پروژهها، پایاننامهها و آثار علمی با جنبههای راهبردی-ملی، بهویژه در حوزههای علوم انسانی اسلامی، معارف دینی، مطالعات اجتماعی و نوآوریهای بینرشتهای.
3. بازنگری آییننامههای پژوهشی و انتشار
• اصلاح دستورالعملهای ارتقاء و ارزشیابی پژوهشگران و اعضای هیئت علمی با تأکید بر “تأثیرگذاری اجتماعی، حل مسئله ملی و حفاظت دانش بومی” بهجای صرف مقالهمحوری.
• ایجاد فرآیندهای ارزیابی امنیتی برای آثار علمی حساس، شامل داوری مشترک علمی-امنیتی پیش از انتشار.
4. توسعه زیرساختهای علمسنجی و ذخیره داده بومی
• طراحی و بهرهبرداری از سامانههای بومی مدیریت، ذخیره و پایش دادههای علمی و پژوهشی (Data Repository)، با امکان تعریف سطح دسترسی، انتشار و بازیابی دادهها.
• استقرار بانک دانش داخلی برای ثبت و تبادل آثار حساس و نوآورانه میان مجموعههای وابسته.
5. ظرفیتسازی آموزشی و فرهنگی
• برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی ویژه پژوهشگران و مدیران پیرامون “آینده حکمرانی داده”، “امنیت علمی” و “نقش دادههای محرمانه در سیاستگذاری”.
• گفتمانسازی در عرصه نخبگانی و علمی برای پذیرش تدریجی ضرورت حکمرانی داده در توسعه علوم انسانی بومی و اسلامی.
6. همافزایی و شبکهسازی با نهادهای ملی
• ارتباط ساختاریافته با نهادهایی مانند دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی و شوراهای سیاستگذاری دانش و فناوری جهت انتقال تجربیات و الگوبرداری از مدلهای موفق.
• ایجاد امکان نقشآفرینی در طراحی استانداردهای ملی طبقهبندی و حکمرانی داده علوم انسانی و اسلامی.
دفتر تبلیغات اسلامی و موسسات تابعه با بهرهمندی از پشتوانه علمی، پژوهشی و مدیریتی خود میتوانند ضمن پیشگامی در تدوین مدل حکمرانی داده، الگویی ملی و مورد اقتباس برای دیگر نهادهای علمی و پژوهشی کشور ارائه دهند؛ الگویی که نهتنها امنیت و منافع ملی را ارتقاء میبخشد، بلکه سهم علوم انسانی و اسلامی ایران را در جهان بهشکل هوشمندانه و اثربخش تری نمایان خواهد ساخت.
دکتر جلال ریزانه ؛ آینده پژوه