خبرگزاری آریا -در شرایطی که کشور به دلیل تشدید تهدیدات امنیتی در شهرهای مختلف به ویژه تهران، فضایی مضطرب را تجربه میکند، دانشگاه آزاد اسلامی با صدور اطلاعیهای اعلام کرده است که امتحانات پایان ترم دانشجویان طبق برنامه قبلی و به صورت حضوری برگزار خواهد شد. این تصمیم در حالی اتخاذ شده که بسیاری از دانشگاههای معتبر دولتی و غیرانتفاعی نظیر دانشگاه تهران، شهید بهشتی، علم و صنعت و علامه طباطبایی، با لحاظ کردن شرایط فعلی و نگرانیهای عمومی، زمان امتحانات خود را به تعویق انداختهاند. این تفاوت رویکرد نه تنها قابل تأمل است، بلکه نشانهای از عدم هماهنگی و شاید نوعی لجبازی دانشگاه آزاد در مقابل خواستههای منطقی جامعه دانشجویی محسوب میشود.
*چرا سایر دانشگاهها تعویق دادند و دانشگاه آزاد نه؟
برخی از دانشگاههای مطرح کشور با درک صحیح از وضعیت موجود، اقدام به تعویق امتحانات کردهاند. این تصمیمها بر اساس شناخت دقیق از شرایط امنیتی، روانی و اجتماعی دانشجویان گرفته شده است. مدیران این دانشگاهها متوجه شدهاند که در شرایطی که نااطمینانی حاکم است، دانشجویان قادر به تمرکز بر تحصیل نیستند و حضور در محیط دانشگاه و تردد در شهر میتواند خطرات جدی را به همراه داشته باشد. در مقابل، دانشگاه آزاد اسلامی با وجود تمامی این شواهد و با توجه به اینکه بخش عمدهای از دانشجویانش در شهرهای پرخطر مشغول به تحصیل هستند، هنوز به این حقیقت چشم بسته است.
این سوال مهم مطرح میشود: چرا دانشگاهی که بزرگترین حجم دانشجویی کشور را در اختیار دارد، در مقابل حرکتی معقول و منطقی از خود مقاومت نشان میدهد؟ آیا حفظ برنامههای اداری اولویت بالاتری نسبت به سلامت و روان دانشجویان دارد؟
لجبازی در برابر خواست دانشجویان
در روزهای اخیر، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شاهد فراگیر شدن خواستاری دانشجویان برای تعویق امتحانات بوده است. دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی نیز در گروههای مختلف، بازتاب واقعی این خواسته را ایجاد کردهاند. بسیاری از آنان اعلام کردهاند که به دلیل شرایط روحی و روانی ناشی از حوادث اخیر، نه از لحاظ ذهنی و نه از نظر فیزیکی قادر به شرکت در امتحانات حضوری نیستند. همچنین، دانشجویانی که در مناطق تحت فشار امنیتی زندگی میکنند یا دارای محدودیتهای تردد هستند، احساس کردهاند که به طور کامل بدون درنظرگرفتن شرایط شخصیشان تحت فشار قرار گرفتهاند.
اما واکنش دانشگاه آزاد به این خواستهها، نه تنها ناکافی بوده، بلکه نشانهای از عدم تمایل به گوش دادن به صدای واقعی دانشجویان است. در حالی که باید نقش یک نهاد آموزشی، حمایت از دانشجویان در تمامی شرایط باشد، این دانشگاه به گونهای عمل کرده که انگار به جای پاسخگویی به نیازها، به حفظ ظاهری از "انضباط" و "پایبندی به برنامه" میپردازد.
نقض عدالت آموزشی؛ موضوعی کمتر دیده شده
یکی دیگر از مواردی که در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفته، مسئله
عدالت آموزشی است. دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان یکی از بزرگترین نهادهای آموزشی کشور، موظف است تمامی دانشجویان را در شرایط یکسانی قضاوت کند. اما در این تصمیم، چنین چیزی رخ نداده است. برخی دانشجویان به دلیل موقعیت جغرافیایی، محدودیت تردد، فشارهای خانوادگی یا مسائل اقتصادی، قادر به حضور در جلسات امتحانی نیستند. در حالی که دانشگاههای دیگر حداقل در نظر گرفتن گزینههای جایگزین (مانند امتحانات مجازی یا برگزاری مجدد) را در دستور کار قرار دادهاند، دانشگاه آزاد هنوز در این زمینه ساکت مانده است.
این عدم پاسخگویی نه تنها نقض حقوق دانشجویان است، بلکه میتواند به ایجاد یک فاصله بیشتر بین دانشجویان و نهاد آموزشی منجر شود. وقتی دانشجویی احساس کند که دانشگاهش به او گوش نمیدهد، احساس تعلق و انگیزه تحصیلی نیز کاهش مییابد.
چرا این مقاومت؟ آیا تنها به خاطر «برنامه»؟
یکی از دلایل احتمالی این مقاومت، ممکن است این باشد که دانشگاه آزاد اسلامی معتقد است تغییر در برنامهها میتواند ضربهای به نظام اداری و آموزشی آن وارد کند. اما این دیدگاه، دیدگاهی قدیمی و بیرون از واقعیت است. در یک نظام آموزشی نوین، انعطافپذیری و تطبیق با شرایط اضطراری نه تنها ضرورت، بلکه یک ویژگی مثبت محسوب میشود. اگر یک دانشگاه نتواند در مواقع بحرانی، دانشجویان خود را در اولویت قرار دهد، چگونه میتوان انتظار داشت که در شرایط عادی، به خوبی از آنان حمایت کند؟
علاوه بر این، این سوال نیز مطرح است که آیا این تصمیم صرفاً یک تصمیم آموزشی است یا اینکه دال بر سیاستهای داخلی و شاید حتی فشارهای خارج از حوزه آموزشی نیز هست. در هر صورت، این سیاستگذاری بدون شفافیت و بدون گفتوگو با دانشجویان، قطعاً زمینه را برای افزایش نارضایتیها فراهم کرده است.
لزوم شنیدن صدای دانشجو و اصلاح خط مشی
در مجموع، تصمیم دانشگاه آزاد اسلامی برای برگزاری حضوری امتحانات در شرایط فعلی، نه تنها از نظر امنیتی و روانی دانشجویان قابل تأمل است، بلکه نشانهای از عدم انعطافپذیری و نوعی لجبازی در مقابل خواستههای منطقی جامعه دانشجویی به شمار میرود. در حالی که سایر دانشگاهها با درک بهتر از شرایط موجود، اقدام به تعویق امتحانات کردهاند، دانشگاه آزاد هنوز در این مسیر تردید دارد.
در این شرایط، انتظار میرود مدیران این نهاد با شنیدن صدای دانشجویان، به دنبال راهحلهایی باشند که ضمن حفظ استانداردهای آموزشی، به انسانیت و امنیت دانشجویان نیز احترام بگذارند. شاید بهتر باشد مدیریت دانشگاه آزاد درسی از تصمیمگیریهای هوشمندانه سایر دانشگاهها بگیرد و بجای اصرار بر برنامههای قبلی، به دنبال راهکارهایی باشد که هم منطقی باشد و هم انسانی.
آموزش واقعی زمانی معنا پیدا میکند که نه تنها دانش منتقل شود، بلکه انسانها نیز در مرکز آن قرار داشته باشند.