
خبرگزاری آریا - «مریم ابو غزاله» زنی که در پاکستان به دنیا آمد اما ریشههای فلسطینیاش در نهایت او را برای ارایه خدمات داوطلبانه به غزه کشاند.
برنامه «زنان مقاومت» شبکه خبری العالم در این قسمت از برنامه داستان «مریم ابو غزاله» زن آزاده ای را روایت می کند که در پاکستان به دنیا آمد اما ریشههای فلسطینیاش در نهایت او را به غزه کشاند.
او با انگیزهای قوی برای ارائه خدمات داوطلبانهاش بهعنوان متخصص فیزیوتراپی، در شرایط فروپاشی تقریباً کامل نظام سلامت و افزایش روزافزون شمار مجروحان، راهی غزه شد.
بازگشت به ریشهها: از پاکستان تا غزه
وقتی خون فلسطینی در رگ هایت جاری باشد، تعجب نمی کنی اگر همه راهها دوباره تو را به آن سرزمین بازگرداند.
مریم ، این سفر را از جنوب شرق آسیا و با عبور از خاورمیانه، تا رسیدن به وطن روایت میکند:
«من مریم ابو غزاله هستم، متخصص فیزیوتراپی. حدوداً در تاریخ 29 دسامبر 1993 در پاکستان به دنیا آمدم. چهار سال در پاکستان زندگی کردیم، سپس به دلیل سخت شدن شرایط جنگی و امنیتی آنجا، مجبور به ترک آنجا شدیم. شروع کردیم به جابهجایی بین کشورها: کمی ترکیه، لبنان، و بعد برگشتیم به اردن که خانه پدربزرگم بود. من اصالتاً اردنیام، اردنی - فلسطینی.»
زندگی باثباتی که با دو چمدان پایان یافت!
مریم ادامه میدهد:«بعد از آن به کشورهای زیادی رفتیم، حتی سوریه. آنجا زندگی زیبایی ساختیم: خانه، ماشین، همه چیز—تحصیل، خانواده، دوستان—همه چیز در سوریه واقعاً فوقالعاده بود. اما از شهر دوما در سوریه فقط با یک چمدان لباس خارج شدیم. وقتی به غزه آمدیم، هیچ چیز همراهمان نبود جز دو چمدان لباس. فقط همین.»
از رؤیای جراحی تا واقعیت غزه
مریم میگوید: «به غزه آمدیم، و اینجا مرحلهای جدید آغاز شد. پدرم گفت: "میخواهم در غزه زندگی کنم و در غزه شهید شوم. من فلسطینیام و میخواهم به سرزمینم برگردم." من هم عاشق غزهام—پدر و خانوادهام عاشق غزهاند، پس من هم خواستم برگردم، با اینکه میدانستم آمدن به غزه آسان نیست و بهای سنگینی دارد. میدانستم منطقهای جنگزده است، نه کشوری معمولی؛ هر سال یا هر دو سال یک جنگ دارد. اینطور شد که آمدم و در غزه ساکن شدم.»
عشق به فلسطین در DNA او بود، اما عواملی نیز وجود داشت که تصمیم مهاجرت را برای زنی جوان در آستانه شروع فصل جدیدی از زندگی دشوار میکرد.
وی می گوید: «دوره آمدنم به غزه آسان نبود، شروعش خیلی سخت بود. سوریه را که عاشقش بودم، ترک کردم و آمدم تا زندگیام را از نو بسازم. دانشآموز سال آخر دبیرستان بودم و همیشه در مدرسه ممتاز بودم. در آن سال آرزو داشتم جراح اوتوپد (استخوان) شوم—عاشق این حرفه بودم.»
«وقتی به غزه آمدم، ابتدا نامزد بودم، و بعد از دبیرستان ازدواج کردم. ازدواج و مهاجرت تقریباً در یک سال اتفاق افتاد.»
حمله اول… و شوک ترس
مریم پیشتر درگیری را تجربه کرده و در شرایط خطرناک زندگی کرده بود، اما نخستین حمله هوایی اسرائیل به جامعهای که بخشی از آن بود، شوکی وحشتناک و فراموشنشدنی بود.
«حدود ساعت 11:30 شب بود، من در خانه خواب بودم با پدر و مادرم—همه خواب بودند: پدر، مادر، برادرانم. صدای موشکی را شنیدم که از هواپیمای F-16 به منطقه کتبیه شلیک شد. اولین موشک بود، فراموش کردنش سخت است چون از شدت ترس—اولین بار بود صدایی به این عظمت میشنیدم—نمیدانستم چطور فرار کنم.»
در لحظهی بمباران و زیر حملات اسرائیل، تلاش برای یافتن پناهگاه برای مریم تجربهای وحشتناک بود، در حالی که میدانست مرگ ممکن است فقط چند ثانیه با او فاصله داشته باشد.
در خیابان… بیپناه زیر بمباران!
مریم ادامه میدهد: «بعد از آن، وسط خیابان بودیم، هیچ پناهگاهی نداشتیم. به سمت یک ساختمان متروکه دویدیم، اما متأسفانه آن ساختمان با زنجیر قفل شده بود. صاحبانش آن را ترک کرده بودند و مردم به آن پناه آورده بودند. پیرمردی هم با ما در همان خیابان گرفتار شده بود. تلاش کردیم زنجیر را ببُریم، ابزاری بود—اسمش را نمیدانم—مثل ارهای بلند.»
«با تمام توان تلاش کردیم—موضوع مرگ و زندگی بود. دستهایمان همه زخم شد و خون آمد چون سعی داشتیم زنجیر را سریع ببُریم تا در را بشکنیم و وارد ساختمان شویم و پناه بگیریم. و واقعاً وارد ساختمان شدیم، در بدترین وضعیت ممکن.»
آوارگی فلسطینیها… فراری بیپایان
برای بررسی داستان مریم، برنامه «زنان مقاومت» شبکه خبری العالم، میزبان عمران علی بنجوانی بود؛ دکتر بنجوانی بنیانگذار و رئیس مؤسسه مشاوره حقوقی، درباره علت جابهجایی و مهاجرت پناهندگان فلسطینی از کشوری به کشور دیگر، گفت: «وقتی چند سال پیش در اردن بودم و با مردم آنجا صحبت کردم، بسیاری از آنها از فلسطین به اردن گریخته بودند. دلیلش روشن است—متأسفانه، درگیریهای مداوم در غزه و همچنین شرایط نامناسب برخی اردوگاههای پناهندگان.»
گالری
او افزود: «دلیل دیگر این است که خانوادهها، بهویژه پدرها، میخواهند فرزندانشان را برای تحصیل یا فرار به جاهای امن به نقاط دیگر بفرستند. برخی موفق میشوند، برخی نه. بنابراین، این موضوع بسیار به شرایط فردی بستگی دارد.»
«میتوانم بگویم که الگویی در این زمینه وجود دارد. و میتوانم بگویم که اردن و سوریه، و حتی در سال گذشته، از زمان وقایع هفتم اکتبر یا حمله اسرائیل به فلسطینیها، چندین ایمیل از افرادی دریافت کردم که از غزه خارج شده و به بریتانیا رسیدهاند. این هم شاهدی تازه بر تلاش مردم برای بقا و فرار از جنایتگری رژیم صهیونیستی است.»