
خبرگزاری آریا - رئیس اسبق فدراسیون کشتی خاطرات نابی از همراهی خود با امام خمینی (ره) پس از بازگشت به ایران دارد. او میگوید: با وجود تمام فشار و جمعیت فراوان امام (ره) آرامش خاصی داشت و حتی در آن شرایط نماز را ترک نکرد.
به گزارش پایگاه خبری ورزش و جوانان، چهاردهم خردادماه هر سال یادآور وداع اشکبار مردم ایران با امام امت است؛ روزی که یکی از بزرگترین انقلابیون قرن بیستم بعد از پایهگذاری و تثبیت یک انقلاب دینی و مردمی در غرب آسیا چشم از جهان فرو بست تا با بدرقه تاریخی امت اسلامی راهی منزلگاه ابدی شود. شیوه مبارزه امام راحل متفاوت از بسیاری از انقلابیون دیگر جهان بود. امام با راهبرد نفوذ به دلها توانست به سلطه نظام استکبار بر ایران پایان دهد.
نفوذ کلام امام (ره) در بین اقشار مختلف مردم ایران یکی از مهمترین ویژگیهای پیر جماران بود، نفوذی که از عامه مردم تا قهرمانان و ورزشکاران جامعه در جریان بود. قهرمانانی که میتوان از آنان به عنوان نخستین طلایهداران انقلاب اسلامی یاد کرد. در راسی این قهرمانان، پهلوانان رشته کشتی آزاد حضور داشتند که در آبان سال 1357 با تحریم مسابقات بینالمللی جام آریامهر رسما اعلام کردند که جدا از مردم انقلابی نیستند و برای مردم خواهند جنگید. این تحریم در حالی انجام شد که آن روزها کشورهای صاحب نام کشتی با قهرمانان خود در تهران حضور داشتند اما بزرگان کشتی ایران با تحریم مسابقات، همراه مردم و پشت به رژیم پهلوی ایستادند.
در آستانه 14 خرداد بازخوانی و بازنشر مصاحبه محمدرضا طالقانی در مورد خاطرات دیدارش با امام خمینی (ره) خالی از لطف نیست.
متن کامل این مصاحبه در زیر آمده است؛
محمدرضا طالقانی با تحریم جام آریامهر رسما اعلام کرد در سمت مردم است و یک سوپر انقلابی شد.
من بچه پائین شهر بودم و همواره در بین مردم زندگی میکردم. مردم بارها از من خواستند که کشتی نگیرم. یکی از ویژگیهای من این است که از کودکی شیفته مولا علی (ع) بودم. در آبان ماه سال 1357 قرار بود جام بینالمللی آریا مهر در تهران برگزار شود که در آن زمان اعتراضات مردم شروع شده بود و مردم از ما خواستند که کشتی نگیرم. من خودم را از مردم جدا نمیدانستم و یک روز به خانه رفتم و بعد از بازگشت به سایر هم تیمهایم اعلام کردم کشتی نمیگیرم.
این تصمیم راحت نبود و تبعات زیادی برای من داشت حتی کتک آن را نیز خوردم اما هیچ وقت از آن کتکها ناراحت نشدم. با تحریم مسابقات لطمه زیادی به دستگاه ورزش شاه زدیم زیرا تیمهای بزرگی برای آن مسابقات آمده بودند اما تحریم این مسابقات توسط ما موجب شد تا لغو شود و چهرههای شاخص کشتی جهان به کشور خود بازگشتند.
البته من در این راه تنها نبودم، بلکه سایر هم تیمیها مردانگی کردند و از اردو بیرون آمدند؛ آنان یک درس جوانمردی به من دادند که فراموش نمیشود. یک روز پیش از وزنکشی از اردو رفتیم تا جام برگزار نشود. پیش از ترک اردو سرپرست تیم یک چک تو گوشم زد و گفت کشتیهای شاه را به هم میزنید. شاید بیشتر از یک چک بود اما به خاطر انقلاب تحمل کردم و نوش جانم.
در نامهای که ساواک آن زمان منتشر کرده اعلام شده که برخ کشتی گیران برای تحریم مسابقات خط میگرفتند؟
اصلا اینگونه نبود. سرمدار تحریم مسابقات جام آریا مهر من بودم و به صراحت میگویم و در این مسیر کسی به ما خط نداد فقط مردم از ما میخواستند که کشتی نگیریم. خدا را به شهادت میگیرم که وابستگی به هیچ جایی نداشتم و تا روز آخر هم پیشبینی لغو مسابقات را نکرده بودم.
شما عضو کمیته استقبال از امام (ره) بودید. سابقه آشنایی شما با امام راحل به چه زمانی بر میگشت؟
تحریم مسابقات کشتی جام آریامهر ضربه سختی به ساختار رژیم بود. بعد از تحریم جام آریامهر دستگیر شدم و 37 روز بازداشت بودم و بعد از آزادی به پاریس رفتم و مدتی در منزل مرحوم حسن حبیبی در پاریس بودم. از آنجا فهمیدیم که حضرت امام (ره) را به نوفل لوشاتو بردند.
در پاریس بسیاری از انقلابیون را ملاقات کردم و آنان به ما محبت داشتند. در حدود 2 ماه پاریس بودم و بعد از آن به همراه جمع دیگری برگشتم تا کمیته استقبال را تشکیل دهیم. من ابتدا عضو کمیته استقبال نبودم. روز دوازدهم بهمن ماه با آیتالله طالقانی به فرودگاه رفتیم که محسن رفیقدوست رئیس کمیته استقبال بود تا من را دید کارهایی را به من سپرد که یکی از این کارها رساندن پیام شکستن تحصن روحانیون در دانشگاه تهران بود.
من به دانشگاه تهران رفتم و پیامم را رساندم و برگشتم و از آن زمان بود که عکس من در کنار امام (ره) و سایر بزرگان منتشر شد که داستانهای خاص خود را دارد.
در زمان بازگشت امام به ایران جمعیت عجیبی حضور داشت. ازدحام در روز دوازده بهمن زیاد بود. امام (ره) را با یک ماشین دیگر بردند من از هلیکوپتر پیاده شدم و در ماشین را باز کردم همه پیاده شدند اما امام (ره) را ندیدم. امام (ره) انتهای ماشین نشسته بود و من کمک کردم پیاده شدند.
من، حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری و آ سیداحمد آقا خمینی، امام (ره) را سوار هلیکوپتر کردیم. بالگرد برای ارتش بود که من ترسیدم ما را مستقیم به اوین ببرند اما بعدا فهمیدم همافران شب قبل با امام (ره) بیعت کرده بودند.
یکی از جالبترین اتفاقات آن روزها آرامش خاطر خاص حضرت امام (ره) بود. در زمان پرواز بالگرد همه استرس داشتیم و من محو مردم بودم انگار تمام ایران آمده بودند، اما امام (ره) آرامش خاطر خاصی داشت. بعد از پیاده شدن از بالگرد ما یک ماشین از رئیس بیمارستان گرفتیم. آقا پیاده شدند تا نماز بخوانند که برایم جالب بود که در اوج آن همه کار امام (ره) نماز را رها نکرد.
روز دوازدهم بهمنماه برای ما یک روز خاص و باور نکردنی شود. شور انقلابی در تمام کشور و تهران جاری بود. اتفاقاتی رخ داد که در آن زمان به امثال من درس مردانگی داد. من در شلوغی آن روز تمام کیف، پول و حتی مدارک خود را گم کردم و باید خود را به مدرسه رفاه میرساندم. تا مدرسه چهار ماشین سوار شدم که هیچ رانندهای از من پول نگرفت. به مدرسه که رسیدم پیام آمدن امام (ره) را به حاضران در این مدرسه دادم.
بعد از آنکه به مدرسه رسیدم تمام افراد برای استقبال از امام راحل آماده شدند و با آبپاشهای ساده کوچه را آب و جارو کردیم و بعد از اسکان امام (ره) در این مدرسه من رفتم و تا چند روزی نبودم. پیشنهادهای زیادی داشتم اما به خاطر نداشتن تخصص آن را نپذیرفتم.
بعد از آن یک سالن قدیمی را در پارک شهر تحویل گرفتم و البته کارمند راهآهن نیز بودم. پستهای زیادی بعد از انقلاب گرفتم و اکنون نیز بازنشسته و نوکر مردم هستم.