
خبرگزاری آریا -
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان بوشهر، بنت الهدی صبوحی مدیر دبستان چندپایه دبستان شهید مسیگر روستای تل سیاه شهرستان بوشهر نوشت: وقتی آن اتاق آخری، همان که چسبیده به دفتر بود را به اتاق ورزش اختصاص دادیم و داخل آن یک میز فوتبال دستی و میز پینگپنگ قرار دادیم «سام» آمد به طرفم و گفت:« اَاااا ... خانم! مدرسهی ما هم داره مثل مدرسههای شهر میشه؟»
گفتم:« میشه، چرا نشه؟»
پس از اتاق ورزش نوبت هفتهی مشاهیر رسید. توی راهرو مدرسه تصویر مشاهیر و بزرگان ملی، مذهبی، شاعران و شهدا را نصب کردیم و قرار شد هر هفته را به یک از بزرگان اختصاص بدهیم. این طور که دانش آموزان در موردشان تحقیق کنند و مطلب و شعر را پای صف بخوانند و اگر نقاشی دارند در جای مخصوص آن نصب کنند.
دیگر صف صبحگاه رنگ و بوی دیگری گرفته بود. مفید بود. آدم وقتی صبح را با کار مفید و خوبی آغاز کند، بیشک روزش خوب پیش خواهد رفت. و برای دانش آموزان هم همینطور بود. حتی کسانی در روخوانی فارسی نیاز به تمرین داشتند یا کسانی که استرس خواندن مطلب در جمع داشتند مشتاق بودند و ما هم تشویقشان میکردیم جایزه و امتیازات ویژهای میدادیم.
یک روز یکیشان آمد گفت:« خانم میشه منم بخونم؟»
گفتم:«میشه، چرا نشه؟» و یکی دو روز بعد آمد و خواند. البته دست و پا شکسته و چه عیبی دارد؟ آمدنش پای میکروفون و خواندن مهم بود. اینکه نترسد حتی اگر اشتباه کند. چه بسیار آدمهایی که بلد هستند کاری را اما میترسند انجامش بدهند. کتابخانه نیز همینطور. ابتدا محیطش را مرتب و زیبا کردیم. بعد هم کتابهای جدید به آن اضافه کردیم. آهسته آهسته دانش آموزان استقبال کردند. شاید هم دلیلش نو بودن کتابها بود. به هر ترتیب کتاب برمیداشتند میبردند، میخواندند و میآوردند. این کار باعث میشد هم به مطالعه علاقهمند شوند و هم در خانه لحظاتی کمتر از تلفن همراه استفاده کنند.
توی مدرسه و خلاصهی کتابهایی که خوانده بودند را تعریف میکردند و ما هم تشویقشان میکردیم و جایزه میدادیم.
همین تعریف کردنها بود که به ذهنمان رسید ما هم میتوانیم داستانهای شاهنامه را برایشان تعریف کنیم. گاهی تمام دانش آموزان را توی کتابخانه جمع میکردیم و از فردوسی و داستانهای شاهنامه میگفتیم.
یکی از دانش آموزان پرسیده بود:« یعنی میشه منم یک روز بتونم شاهنامه بخونم؟»
گفته بودم:« میشه، چرا نشه؟» و شد. هم در مسابقات حافظ خوانی استان شرکت کردند و هم بخشهایی از شاهنامه را حفظ کردند.
و این بود روایتی فشرده از مدرسهی چندپایه «شهید رمضان مسیگر» مدرسهای که با خواستنها و امید به شدنها، روزی حتما مفاخر و بزرگانی را به جامعه تحویل خواهد داد.
به امید آن روز؛ پاینده با ایران و فرزندانش.
به گزارش روابطعمومی آموزش و پرورش استان بوشهر، در سالهای متمادی معلمان بوشهری در سطح کشور حضور خلاقانهای داشتهاند. شناسایی و معرفی این معلمان همچنین ایجاد یک شبکهی تحولی از آنها میتواند در جهت ارتقاء رشد معلمان و در ادامهی آن دانشآموزان استان بوشهر کمک شایانی کند.
روایت معلمانه سرآغازی برای ایجاد و معرفی معلمان خلاق هم استانی خواهد بود؛ این روایت ادامه دارد.














ویدیو
ویدیو
پیوست | اندازه |
---|
1653164fqLjFX41Bpw8PZRlM.mp4 | 28.04 مگابایت |