
خبرگزاری آریا - بیستوهفتم اردیبهشت، سالروز درگذشت حسین کاظمپور اردبیلی است؛ دیپلمات برجسته، دولتمرد صادق و چهرهای ماندگار در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی انرژی جمهوری اسلامی ایران. او از جمله شخصیتهایی بود که هم در عرصه وزارت امور خارجه و هم در ساختار پیچیده و پرچالش سازمانهایی چون اوپک، حضوری مؤثر و تأثیرگذار داشت.
به گزارش شانا، کاظمپور اردبیلی را باید فراتر از یک مقام دولتی دانست؛ او نماد دیپلماسی حرفهای، تعامل سازنده، صراحت مؤدبانه و پیگیری بیوقفه منافع ملی بود. جای خالی او، نهتنها در وزارت نفت یا میان همکارانش در اوپک، که در حافظه راهبردی دیپلماسی نفتی ایران نیز بهوضوح احساس میشود.
در سالروز درگذشت حسین کاظمپور اردبیلی، دیپلمات برجسته و نماینده باسابقه ایران در اوپک، گروهی از چهرههای آشنا با مسیر حرفهای او در نشستی مجازی گرد هم آمدند تا از مواجههها، خاطرات و تأثیرات ماندگار او در دیپلماسی نفتی ایران بگویند؛ از مردی که با فروتنی، درایت و پشتکار، نقشی بیبدیل در صحنه انرژی و روابط بینالملل کشور ایفا کرد.
سید مهدی حسینی: شطرنجباز دیپلماسی انرژی ایران
یاد و خاطره دوست عزیزم، مرحوم حسین کاظمپور اردبیلی، همواره در ذهنم زنده است. هر بار به او فکر میکنم، اندوهی عمیق در دلم مینشیند و نگرانیای عجیب در وجودم شکل میگیرد؛ احساسی که گمان میکنم بسیاری از دوستان و همکاران نزدیکش نیز آن را تجربه کردهاند. معمولاً وقتی از درگذشتگان سخن میگوییم، تمایل داریم فقط از برجستگیهایشان یاد کنیم، اما من ترجیح میدهم از آنچه واقعاً در همکاری با او تجربه کردم، بیکموکاست بگویم. میخواهم از احساسم بهعنوان یک همکار و دوست سخن بگویم؛ همکاری که امروز، جای خالی آن عزیز را در کنار خود احساس میکند.
آشنایی من با مرحوم کاظمپور اردبیلی به دوران معاونت او در وزارت امور خارجه بازمیگردد؛ زمانی که من نیز معاون وزیر معادن در حوزه فلزات بودم. بهدلیل همکاریها و تعاملات بینالمللی میان وزارتخانهها، ارتباط نزدیکی بین ما شکل گرفت. آن زمان، ایشان با آقای عادلی و آقای یارجانی نیز همکاری داشتند. در دورهای که مأموریتم در منطقه کنگان آغاز شده بود، آقای کاظمپور محبت کرد و از من خواست برای تصدی پست اقتصادی در سفارت ایران در آلمان به وزارت خارجه بازگردم. از آنجا که مدتی در آلمان زندگی کرده بودم، این پیشنهاد برایم جذاب بود، اما نهایتاً بهدلیل اثرگذاری کار در کنگان، تصمیم گرفتم در همانجا بمانم.
اما تقدیر اینگونه رقم خورد که دوباره همکار شویم. تقریباً همزمان با انتصاب آقای آقازاده بهعنوان وزیر نفت، آقای کاظمپور اردبیلی نیز به وزارت نفت آمد و معاونت بینالملل را برعهده گرفت. همان زمان، آقای آقازاده از من هم خواست که از کنگان به وزارت نفت بیایم. عنوان مشاور وزیر چندان مورد علاقهام نبود، چون همیشه آن را نزدیک به بیکاری میدانستم! اما همینکه آقای کاظمپور مطلع شد من به وزارت نفت آمدهام، بلافاصله از من خواست بهعنوان معاونش در بخش مشارکتهای خارجی و قراردادهای بینالمللی با او همکاری کنم. آن دوره، دوران شکوفایی مشارکتهای نفتی ایران در سراسر جهان بود؛ از پروژههای پالایشگاهی و پتروشیمی گرفته تا توسعه میدانهای انرژی در هند، کره جنوبی، آفریقای جنوبی، سنگال و کشورهای دیگر. مدیریت این پروژهها پیچیدگیهای بسیاری داشت.
اما اگر بخواهم درباره خودِ آقای کاظمپور بگویم، بیتردید نخستین واژهای که به ذهنم میرسد، «دیپلمات نفتی» است. تعریفی که من از یک دیپلمات دارم، فراتر از ظاهر و عنوان است. دیپلمات واقعی کسی است که هم دانش و اشراف کافی بر حوزهاش دارد، هم میداند چگونه آن دانش را با مهارت و درایت در عرصه عمل به کار گیرد.
کاظمپور اردبیلی در بخشهای مختلف مرتبط با نفت ازجمله کشتیرانی، بازرگانی، وزارت امور خارجه و نهادهای دیگر فعالیت داشت، اما نقش او در بخش نفت، بهویژه در حوزههای کلیدی آن، برجستهتر بود. او نهفقط از نظر فنی، بلکه از نظر شناخت بازار، درک روندها و تحلیل آینده نفت، چهرهای ممتاز بود. در اوپک، جایی که سالها نماینده ایران بود، با پختگی و تدبیر عمل میکرد؛ چه در کنترل بازار، چه در مذاکرات سهمیهبندی و چه در دفاع از منافع ملی ایران.
سالها فروش نفت خام و فرآوردهها و مدیریت زنجیره حملونقل با او بود. او تنها یک مدیر اجرایی نبود، بلکه راهبر فکری و استراتژیست تصمیمگیر این حوزه محسوب میشد. در حوزه مشارکتهای خارجی هم که افتخار همکاری نزدیک با او را داشتم، نگاه راهبردی و بینش آیندهنگرانهاش واقعاً تحسینبرانگیز بود. دیپلماسی، فقط دانش نیست؛ شم است. کاظمپور، مانند شطرنجبازی حرفهای، پیشاپیش حرکات را میدید و با ذهنی تحلیلگر و بیانی اقناعکننده، گفتوگو را به نتیجه میرساند، نه صرفاً به تبادل نظر. شخصیت، وقار، آداب رفتاری و منش حرفهایاش، در همان برخورد اول مشهود بود.
حضور در کنار او یکی از بهترین دورههای حرفهای زندگیام بود. او تکیهگاه بود، بهویژه در لحظات دشوار. بارها پیش آمد که با حال روحی نامساعد وارد دفترش میشدم و صرف چند دقیقه همنشینی با او، آرام میشدم. کلامش هدایتگر و حضورش، اطمینانبخش بود. یکی از خاطرات ماندگارم مربوط به پروژه پالایشگاه «ناترف» در آفریقای جنوبی است. در دورانی که این کشور بهدلیل آپارتاید تحت شدیدترین فشارهای بینالمللی بود، ارزش سهام ایران در آن پالایشگاه به 80 هزار دلار کاهش یافته بود. با تدبیر آقای کاظمپور، در یکی از سفرهای کاری به وین، مذاکراتی انجام دادیم و موفق شدیم آن سهم را با قیمت 7.5 میلیون دلار ـ ده برابر ارزش دفتری ـ به دولت آفریقای جنوبی بفروشیم. این موفقیت، نهتنها دستاوردی اقتصادی، بلکه گشایشی سیاسی برای وزارت خارجه بود. در همان سفر، با شرکت آمریکایی همپیمان در پروژه نیز به توافق رسیدیم که از پیگیری دعوای حقوقی خود صرفنظر کند. این اتفاقات حاصل درایت و مهارت کمنظیر کاظمپور اردبیلی در عرصه مذاکره بود.
یکی دیگر از خاطرات مهمم به ماجرای دبیرکلی اوپک بازمیگردد. پس از انتقال ایشان از وزارت نفت به وزارت خارجه و اعزام به سفارت ژاپن، پیشنهاد دادم که با وجود این تغییر، همچنان بهعنوان نماینده ملی ایران در اوپک باقی بمانند. ایشان پذیرفتند و وزارت نفت نیز استقبال کرد. در نتیجه او بهعنوان نماینده ایران باقی ماند و بعدها نیز بهعنوان نامزد رسمی جمهوری اسلامی ایران برای دبیرکلی اوپک معرفی شد. حسین کاظمپور اردبیلی، فقط یک مدیر یا دیپلمات نبود؛ الگویی بود از تلفیق دانش، تجربه، شخصیت و بینش ملی. یادش گرامی، راهش روشن و خاطرهاش همیشه زنده خواهد ماند.
حجتالله غنیمیفرد: نماد عقلانیت و وقار در نفت ایران
مرحوم کاظمپور را از سال 1358 میشناختم؛ زمانی که گروهی از جوانان کشور، ازجمله ایشان، پس از پیروزی انقلاب از کشورهای مختلف ـ ازجمله آمریکا ـ بازگشتند و در ساماندهی ساختارهای اجرایی، بهویژه در وزارت بازرگانی، نقش مؤثری ایفا کردند. نخستین مسئولیت اجرایی ایشان، مدیریتعامل شرکت گسترش خدمات بازرگانی بود که معادل معاونت وزیر محسوب میشد. در دولت شهید رجایی، بهعنوان وزیر بازرگانی منصوب شد و تا آنجا که اطلاع دارم، جوانترین وزیر تاریخ جمهوری اسلامی، حتی تا به امروز بوده است.
در واقعه تلخ انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر، او بهشدت مجروح شد. فردای آن روز، هنگام عیادت، ابتدا به بیمارستانی در خیابان پاستور رفتیم، اما گفتند به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شده است. خوشبختانه پس از دورهای درمان، سلامتی خود را بازیافت. پس از تغییر کابینه، به وزارت امور خارجه رفت. همان دوره کوتاه، نشان داد نگاه دقیق، تحلیلی و اصلاحگرانهای به مسائل کشور دارد، بهویژه در شرایط بحرانی آن زمان.
پس از مدتی، به وزارت نفت بازگشت. اجازه بدهید از تکرار سوابق شناختهشده ایشان صرفنظر کنم، اما لازم است به نقش ممتازشان در مسئولیتهایی نظیر معاونت وزیر و مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران اشاره کنم؛ مسئولیتی حساس در حوزه خرید فرآوردههای نفتی و فروش نفت خام. در این جایگاه، توان مدیریتی، دانش و شخصیت حرفهای ایشان بسیار برجسته بود. وقتی سالها بعد، پس از دوره آقای هدایتزاده، من مسئولیت مدیریت امور بینالملل را برعهده گرفتم، همکاران با احترام از مرحوم کاظمپور یاد میکردند. او مدیری بود اهل مشورت، شنونده نظرات دیگران و علاقهمند به کار تیمی. این ویژگیها در کنار وقار، تجربه و دانش گستردهاش، تصویری ماندگار در ذهن همگان بر جای گذاشته است.
در دورهای که مأموریت یافت مسائل پیچیده برخی قراردادهای نفتی پیش از انقلاب را سامان دهد، عملکردی حرفهای و اثرگذار داشت. این پروندهها که با شرکتهای بزرگ خارجی ازجمله آمریکاییها در ارتباط بود، به هوشمندی و دیپلماسی اجرایی قوی نیاز داشت. در این مسیر، جناب مهندس حسینی نیز نقش مؤثری ایفا کرد. همکاری نزدیک ایشان با مرحوم کاظمپور در حل این چالشها بسیار ستودنی بود. نتیجه این تلاشها، نهتنها حلوفصل موفق این پروندهها بود، بلکه در برخی موارد، زمینهساز ازسرگیری روابط تجاری و خرید و فروش نفت خام و فرآوردهها شد؛ دستاوردی ارزشمند که نشاندهنده توان مدیریتی نسلی متعهد چون ایشان بود.
از دیگر افتخارات مرحوم کاظمپور، سابقه بینظیرش در اوپک بود. ایشان طولانیترین دوره نمایندگی در هیئت عامل اوپک را در میان نمایندگان تمامی کشورهای عضو داشت. هرچند در مقاطعی فرد دیگری عهدهدار این مسئولیت شد، اما دوباره به این جایگاه بازگشت و با همان جدیت ادامه داد. بهدلیل حضورم در دبیرخانه اوپک که صرفاً بر اساس شایستگی و طی مراحل آزمون و مصاحبه حاصل شده بود، از نزدیک شاهد جایگاه برجسته و اثرگذاری ایشان بودم. احترام ایشان در میان اعضای اوپک، نتیجه تعامل سازنده، دانش روزآمد و تحلیلهای دقیقش بود.
بیش از یک بار در نشستهای اوپک شنیدم که نمایندگان دیگر کشورها (اعضای هیئت عامل) برای تقویت استدلال خود به سخنان مرحوم کاظمپور استناد میکردند. این جایگاه، حاصل سالها حضور حرفهای و دفاع خردمندانه از منافع ایران بود ؛ دفاعی که نه یکجانبهنگر، بلکه همسو با تقویت همکاریهای جمعی در اوپک بود. همین نگاه کلان و حرفهای، سبب احترام عمیق کشورهای دیگر، بهویژه کشورهای عربی، نسبت به ایشان شده بود.
به یاد دارم وزیر انرژی عربستان سعودی (برادر پادشاه این کشور) که بیش از 20 سال مرحوم کاظمپور را میشناخت، پس از درگذشت ایشان، در نشستی از ایشان با احترام فراوان یاد کرد که لحظهای غرورآفرین برای من بهعنوان یک ایرانی بود. کاظمپور چهرهای قابل اعتماد، محترم و حرفهای از ایران در عرصه بینالمللی نفتی ترسیم کرد و بیتردید از مفاخر دیپلماسی نفتی ایران است.
نمیتوانم بخش پایانی خاطراتم با ایشان را ناگفته بگذارم. حدود سه ماه پیش از درگذشتش، در اوپک بودم. در حالی که مشاور دبیرکل بودم، وارد اتاقم شد و گفت: «حالم خوب نیست.» خواستم استراحت کند، گفت کسی قرار است بیاید او را ببرد، اما فقط لحظهای میخواهد دراز بکشد. دو جانماز در اتاق بود. یکی را پهن کردم و گفتم: «اینجا کمی استراحت کن.» به نشست رفتم. وقتی برگشتم، او رفته بود؛ مدتی بعد از من خواست که جانشینش در اوپک شوم. در چند گفتوگو، گفتم: «برای ایران و اوپک، کسی بهتر از خودت نیست.» حتی وقتی اصرار کرد و گفت: «حالم خوب نیست، مسئولیت را بپذیر»، باز هم نپذیرفتم. امروز از این بابت احساس شرمندگی میکنم. هرگز فکر نمیکردم دیگر فرصتی باقی نماند.
میدانستم که بعد از حادثه هفتم تیر، گوشش آسیب دیده و گاه دچار بیتعادلی میشد. وقتی در بستر بیماری بود، با دختر پزشکش صحبت کردم. گفت دیگر واکنشی نشان نمیدهد. حتی پرسیدم میشود از طریق شست پا واکنشی سنجید؟ اما پاسخ، ناامیدکننده بود. او را از دست دادیم. اگرچه دیدار جسمانیمان پایان یافت، اما یقین دارم خدمات بیاغراق و ماندگارش، در پروندهاش ثبت است و جایگاه او به لطف پروردگار، در بهشت برین خواهد بود.
سید علیمحمد موسوی: از وین تا ریاض، از تهران تا ژاپن؛ ردپای یک شخصیت ماندگار
متأسفانه بنده هیچگاه افتخار همکاری نزدیک با مرحوم کاظمپور اردبیلی را نداشتم، هرچند همواره از دور به ایشان ارادت داشتم و شاهد فعالیتهای ارزشمندشان در وزارت امور خارجه و وزارت نفت بودم. با وجود این فاصله کاری، در چند مقطع از مسیر حرفهای خود، خاطراتی از ایشان در ذهن دارم که در ادامه به آنها اشاره میکنم.
نخستین بار، اوایل دهه 70 و در ابتدای ورودم به وزارت امور خارجه، با نام و منش ایشان آشنا شدم. آن زمان، ایشان بهعنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در ژاپن فعالیت میکرد و گزارشها و مکاتباتش که به وزارتخانه میرسید، گویای شخصیت والا و عملکرد درخشان ایشان بود. همه ما در وزارت خارجه با افتخار، پیگیر فعالیتهایشان بودیم و اطمینان داشتیم که اقداماتش در مسیر درست و مؤثری قرار دارد.
مرحله دوم آشنایی من با ایشان، به دورهای برمیگردد که در نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در وین مشغول فعالیت بودم و ایشان بهعنوان گاورنر ایران در اوپک حضور داشت. در آن دوره، یکی از حوزههای مأموریتی من مربوط به اوپک بود و نشستهای این سازمان با حضور فعال کشورها، محملی برای مذاکرات پیچیده درباره صادرات نفت و سهمیهها بود. در این نشستها، شاهد حضور فعال، سخنان نافذ و تأثیرگذاری ایشان بودم که همواره مورد احترام اعضا قرار میگرفت.
مرحله سوم به زمانی بازمیگردد که به تهران بازگشته بودم و وزارت نفت، با جدیت در پی تأسیس مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) بود؛ مجمعی که در ابتدا بهاشتباه «اوپک گازی» نامیده میشد. آقای کاظمپور و همکارانش با دلسوزی، پیشنویس اساسنامهای ره تهیه کردند و مقدمات برگزاری نشست کشورها در تهران را فراهم آوردند. هرچند در نهایت به دلایلی، دبیرخانه این مجمع به قطر واگذار شد و نخستین دبیرکل آن از روسیه انتخاب شد، اما نقش آغازگرانه و تعیینکننده جمهوری اسلامی ایران در تأسیس این مجمع، با تلاشهای امثال ایشان به ثمر نشست.
یکی دیگر از مقاطع همکاری، سفر مشترکی در سال 2007 به اجلاس سران اوپک در ریاض بود که همراه با وزرای نفت، امور خارجه و اقتصاد انجام شد. در آن نشست، بار دیگر از نزدیک شاهد حضور فعال و تأثیرگذار ایشان بودم. اشراف کامل، تسلط بر مباحث و احترام بینالمللی به دیدگاههایشان، نشان از جایگاه استثنایی ایشان در ساختار اوپک داشت. از سال 2007 تاکنون، اجلاس سران اوپک برگزار نشده است. البته در گفتوگویی که بهتازگی با دبیرکل اوپک داشتم، ایشان بر لزوم احیای این اجلاس با ساختار جدید اوپکپلاس تأکید داشت که امیدواریم در آینده نزدیک عملی شود.
بهطور کلی، مرحوم آقای کاظمپور اردبیلی را باید یک دولتمرد برجسته، دیپلماتی کارآزموده، انسانی صادق و شخصیتی شریف دانست؛ کسی که بهواقع «چگالی وجود» بالایی داشت. از زمان ورودم به وزارت نفت در حدود هفت یا هشت سال پیش، کمتر نشستی در مدیریت بینالملل برگزار شده که در آن از ایشان یاد نشود. همواره نقل قولی، خاطرهای یا یادبودی از منش و رفتار او در میان همکاران جاری است.
این احترام، منحصر به داخل کشور نیست. در نخستین نشستی که بهعنوان گاورنر (نماینده ایران در هیئت عامل اوپک) جدید جمهوری اسلامی ایران در اوپک حضور یافتم، سخنان خود را با ذکر خیری از ایشان آغاز کردم. بلافاصله دبیرکل اوپک و سایر گاورنرهای باسابقه نیز با احترام از ایشان یاد کردند و برای روح بلندشان طلب آمرزش کردند. این تأثیرگذاری فراموشنشدنی است.
نکته پایانی درباره جنبهای از زندگی ایشان است که کمتر بدان اشاره شده؛ آقای کاظمپور اردبیلی از جانبازان حادثه هفتم تیر بود. با این حال هرگز از این سابقه برای بهرهبرداری شخصی استفاده نکرد. نه در کلام خود، نه در نقل اطرافیان، هیچگاه اشارهای به این سابقه نکرد. این سکوت، نشانهای از فروتنی و بزرگواری شخصیتی بود که همواره شأن نظام را مقدم بر نام خود میدانست. امیدوارم خداوند روح بلند آن انسان شریف را در آرامش قرار دهد.
پایان...
نام حسین کاظمپور اردبیلی در حافظه دیپلماسی انرژی ایران، یادآور خرد، آرامش و تعامل سازنده است. حضور بیادعایش، امروز به غیابی پرسؤال بدل شده است که چگونه میتوان خلأ چنین انسانهایی را پر کرد؟! پاسخ، شاید در بازخوانی مشی و منش حرفهای او باشد؛ همان راهی که در سکوت رفت، اما رد پایش همچنان در راهروهای نفت، اوپک و حافظه تاریخی ایران باقی است. شبکه اطلاعرسانی نفت و انرژی (شانا) یاد و خاطره او را در پنجمین سالروز درگذشتاش گرامی میدارد.