خبرگزاری آریا -ورزش در شکلی که عموم مردم امکان پرداختن به آن را داشته باشند، از ارکان مهم برای دستیابی به جامعهای سالم و پویا و با نشاط به شمار میرود و پیشنیاز عمومی شدن ورزش، ایجاد، توسعه و نگهداری و ارتقاء زیرساختهای ورزشی و لازمه دستیابی به این مهم برخورداری از مدیریتی کارآمد است.
به گزارش دریافتی خبرگزاری آریا،مدیریت کارآمد در حوزه استراتژیک "ورزش" از مباحث مغفول مانده فارس طی یک دهه اخیر محسوب میشود که در کنار رخدادهای نگران کننده در زمینه زیرساختهای ورزشی، برای تسهیل و کاهش هزینههای دسترسی، دستمایه "سید محمدامین جعفری" نویسنده و فعال اجتماعی برای نگارش یادداشتی است که در ادامه میخوانید.
"در دیارِ کهنِ فارس، جایی که قصههای هزارسالهی هنر و خردگرایی بر دیوارهای برافراشتهی تختجمشید طنینانداز است، نفس های ورزشگاه نیمه تمام و نا تمام پارس هنوز افتتاح نشده به شماره افتاده و به امانِ تاریخ رها شده؛ قطعهای نیمهتمام که در حال بدل شدن به قطعه ای ناتمام و نمادی بر زوالِ مدیریت های کلان نگر و طاقتفرسایی معطلماندنِ سرمایهها در استان سرشار از سرمایه ی ما است.
این ورزشگاه، نه تنها سمبلِ ناکامی در تکمیلِ زیرساختهای سختافزاری است، بلکه بازتابِ خلأهای نرمافزاری و ضعفِ راهبردیِ برنامهریزی در حوزهی ورزش استان ماست، پروژه ای که در دهه ی هشتاد کلنگ احداث آن بر زمین خورده و هر خشت آن آینه ای از ناکارآمدی مدیریتی دهه های گذشته ی فارس است که به مثابه ی میراثی ناگوار روی دست مدیران بعداز خود مانده و منتظر تدبیر ایشان است.
در سکوتِ تأسیساتِ فرسوده، میتوان پژواک های کمبود:
• استخرهای المپیکی اندک و دور از دسترس نوجوانان و دختران جوان را شنید؛
• سالنهای چندمنظوره فاقد ابزارهای آنالیز حرکتی و فناوریهای پوشیدنی، که قهرمانپروری را به فرسنگها دورتر میکشاند؛
• و مراکز تمرین پراکنده که حتی توان نگهداری از تیمهای نیمهحرفهای را ندارد.
این کاستیها نتیجهی برنامهریزی واکنشی است که هر روز با بودجههای جزیرهای و مدیریتی آنی همراه میشود.
در حالی که مربیان ما تشنهی دورههای بازآموزی و ابزارهای علمیاند، ساختار نظارت ما فاقد شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) است و انتخاب مدیران ورزشی بیشتر رنگ و بوی منافع سیاسی دارد تا شایستهسالاری و تخصص.
اما در آستانه برگزاری مسابقات بین المللی کشتی فرنگی، خبری مهیب فضای ورزشی شیراز را متأثر کرد: دزدیده شدن موتورهای سیستمهای سرمایشی سالن شهید دستغیب شیراز، ما را برآن داشت تا سالن شهید سلیمانی را جایگزین نماییم ، رخدادی که نه تنها بار دیگر ضعف نظارت و مدیریت جزیرهای استان فارس را به رخ کشید، بلکه نشان داد چگونه نبود هماهنگی و برنامهریزی جامع میتواند پرستیژ میزبانی بزرگترین رویدادها را زیر سؤال ببرد.
این رخداد بار دیگر ضعف مدیریت جزیرهای و ناکارآمد استان فارس را نمایان ساخت.
اما در گوشهای دیگر از وطن پدر استان های قصههای دیگری رقم میخورد:
اصفهان، با مدل BOT، سالن سههزارنفریاش را به بهرهبرداری سپرد و «خانهی کشتی»ی مجهز به فناوری تحلیل حرکت برپا ساخت؛
آذربایجان شرقی، با همراهی بخش خصوصی، مجموعههای ورزشی مدرن را بنیان نهاد و گردشگران ورزشی را به دلتب دارد؛
و کرمان، که «شهر ورزش» را با پیادهراههای فرهنگی همراه کرد و طرحهای کارآفرینی ورزشی نوجوانان خود را به بار نشاند.
این استانها ثابت کردهاند که پیوندِ چشمانداز فرهنگی با سیاستگذاری اقتصادی میتواند نه تنها آمار مدالها را افزایش دهد، بلکه توسعهی شهری و سرمایهگذاری صنعتی را نیز سرفصل جدیدی ببخشد.
بازتاب مدیریت موفق در ورزشهای جمعی
ورزشهای گروهی، نمود بیدرنگ از کیفیت تصمیمسازی و ساختار مدیریتیاند. استانهایی که به این بخش توجه کردهاند، با کسب عناوین درخشان، بر آینه شفاف برنامهریزی و شایستهسالاری خویش مهر تایید زدهاند:
. اصفهان: سپاهان فولاد مبارکه با قهرمانیهای پیدرپی در لیگ برتر فوتبال و جوایز باشگاه برتر آسیا، تصویر ثبات و استراتژی بلندمدت را نشان میدهد. والیبال ذوبآهن نیز با صعودهای مستمر به فینالهای لیگ برتر، بیانگر پیوند مدیریت تخصصی و حمایت مستمر است.
• آذربایجان شرقی: تراکتور تبریز، با تکیه بر مدیریت حرفهای، تماشاگرانی میلیونی در ورزشگاه تختی گرد هم آورده و تبدیل به یکی از بزرگترین برندهای فوتبال ایران شده است.
• کرمان: شهرداری بم در بسکتبال و فوتسال، با تمرکز بر توسعه نیروی انسانی بومی و جذب اسپانسرهای محلی، موفق شد تیمهایی رقابتی و پایدار بسازد.
• خوزستان: فولاد خوزستان با بهرهبرداری از باشگاه تخصصی و آکادمی جوانان، نشان داده که سرمایهگذاری صنعتی در ورزش تا چه اندازه میتواند به تولید قهرمان و حفظ تداوم موفقیت بینجامد.
این دستاوردها، بازتابِ سازوکارهای حسابشده و نظام پاداشدهی شفاف در سطوح مدیریتی است؛ جلوهای زنده از آنچه که «بینشِ راهبردی» و «اتصالِ درست منابع» میتواند در عرصه گروهی پدید آورد.
اکنون وقت آن است که فارس از غبار پارس رهایی یابد و سه گام بنیادین بردارد:
1. تشکیل «کمیتهی تخصصی گزینش» برای بهکارگیری مدیران واجد رزومه و برنامهریزی راهبردی،
2. استقرار نظام پاداش مبتنی بر KPI برای ارزیابی شفاف پروژهها و عملکرد مدیران،
3. تسریع در تکمیل ورزشگاه پارس با نصب سامانههای هوشمند مدیریت تماشاگر، پخش زنده و امکانات جانبی استاندارد.
زیرا ورزش آینهایست از سلامت فرهنگی، عدالت اجتماعی، توازن اقتصادی و توان صنعتی.
آنگاه که تیمهای والیبال و بسکتبال فارس در سالنهای مجهز به نبرد میپردازند، تماشاگر بیش از شکست و پیروزی، تعهد مدیران، سرمایهگذاری خرد و کلان و سیمای آیندهی استان را مینگرد.
اگر میخواهیم فارس دوباره بدرخشد، باید زیرساختهایش را مستحکم کنیم، انسانهایش را توانمند سازیم و روشهای مدیریتیاش را بر اساس شایستهسالاری و شفافیت بازنویسی کنیم. این تنها راه عبور از پروژههای نیمهتمام و رسیدن به شعاع توسعه است."
انتهای پیام/