خبرگزاری آریا -کاهش 10 هزار تومانی نرخ دلار تنها یک روز پس از مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، بیش از آنکه یک تحول اقتصادی باشد، پرده از واقعیتهای پنهان در مدیریت بازار ارز برداشت؛ واقعیتی که نشان میدهد بازار بیش از آنکه تابع منطق اقتصادی باشد، اسیر چانهزنیهای سیاسی و دستهای پشت پرده است.
بازار ارز در ایران همیشه آینهای از بیثباتیهای سیاسی و اقتصادی کشور بوده، اما آنچه در روزهای اخیر رخ داد، از جنسی متفاوت بود؛ دلار که طی ماهها به صورت مداوم و پرشتاب صعود کرده بود، تنها یک روز پس از آغاز دور اول مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، سقوطی کمسابقه را تجربه کرد.
در روز یکشنبه 24 فروردین، نرخ دلار آزاد وارد کانال 80 هزار تومان شد؛ کاهشی بیش از 10 هزار تومان در کمتر از 24 ساعت. این در حالی است که تنها یک روز قبل، برخی کانالهای تلگرامی از ثبت نرخهای بالای 95 هزار تومان برای معاملات فردایی خبر داده بودند. آیا تنها خبر مذاکره، اینچنین میتواند بازار را متحول کند؟
پاسخ این سؤال، ابعاد پنهانتری از سیاستگذاری ارزی در ایران را آشکار میکند. واقعیت این است که در ماههای گذشته، با وجود جهش بیوقفه قیمت ارز، دولت و بانک مرکزی بارها ادعا کرده بودند که کنترلی بر بازار ندارند و افزایش قیمت ناشی از عوامل بیرونی یا فشارهای بینالمللی است. اما اکنون، با یک حرکت دیپلماتیک و بدون هیچ توافق رسمی ناگهان بازار آرام میگیرد.
این تحول، پرسشهای جدی درباره نقش واقعی دولت و نهادهای اقتصادی در مدیریت نرخ ارز ایجاد میکند:
آیا ابزار کنترل نرخ ارز در اختیار دولت بوده، اما به دلایل سیاسی یا مصلحتسنجیهای دیگر از آن استفاده نشده است؟
اگر کاهش نرخ دلار تنها با یک سیگنال سیاسی ممکن است، چرا ماهها مردم را زیر فشار تورم رها کردند؟
چرا در زمان افزایش قیمت، مسئولان از «عدم توانایی کنترل» سخن میگفتند، اما در زمان کاهش ناگهانی، هیچکس توضیح نمیدهد این تغییر از کجا نشأت گرفته؟
در این میان، استیضاح و برکناری عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد دولت چهاردهم، نقطهای کلیدی است. هرچند افزایش نرخ ارز یکی از محورهای اصلی این استیضاح بود، اما پس از خروج او از دولت نیز بازار راه خود را رفت و حتی از مرز 103 هزار تومان هم گذشت. همتی در روز استیضاح صراحتاً اعلام کرد؛ افزایش نرخ دلار ناشی از «انتظارات تورمی» است و قیمت واقعی آن پایینتر از نرخ بازار است.
اکنون به نظر میرسد ادعای او بیراه نبوده است؛ چراکه بازار بهوضوح نشان داده نه به تصمیمات فنی، بلکه به نشانههای سیاسی واکنش نشان میدهد.
نکته مهمتر اینکه، در نبود شفافیت نهادی و پاسخگویی واقعی، هرگونه تحول در بازار چه کاهش و چه افزایش در فضایی مهآلود و مبهم رخ میدهد. در چنین شرایطی، مردم، سرمایهگذاران، و حتی فعالان اقتصادی نمیدانند بر اساس کدام منطق باید تصمیم بگیرند. بازار نه به شاخصهای اقتصادی پاسخ میدهد، نه به سیاستهای ارزی شفاف. بلکه چشم به دهان دیپلماتها دارد؛ و این، خطرناکترین شکل مدیریت اقتصاد است.
شنبه آینده، دور دوم مذاکرات برگزار خواهد شد. اگر روند کاهش ادامه یابد، باید پذیرفت که بازار ارز در ایران نه تحت تأثیر عرضه و تقاضا، بلکه تابع سیگنالهای ژئوپلیتیکی و تصمیمات پنهانی است و اگر کاهش ادامه نیابد و بازار دوباره برگردد، این یعنی بازی روانی تازهای در جریان است؛ بازیای که مردم، بازندهی اصلی آن هستند.
فاطمه سیدی