خبرگزاری آریا -مشکلات امروز کشور، نتیجه سالها سوءمدیریت است و آذربایجان شرقی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این میان، نه دکتر پزشکیان و نه استاندار را میتوان مقصر اصلی دانست. تعطیلیهای گسترده هفتههای اخیر در آذربایجان شرقی و سایر استانها، ناشی از مشکلات عمیق و انباشتهشدهای است که طی سالهای گذشته شکل گرفتهاند.
به گزارش خبرگزاری آریا در آذربایجان شرقی،ناترازی انرژی، کاهش تأمین گاز نیروگاهها و در برخی موارد، آلودگی شدید هوا ناشی از مصرف مازوت در نیروگاهها، و برودت هوا، از جمله دلایل اصلی این تعطیلیها بودهاند.
این بحرانها نتیجه سالها بیتدبیری، عدم توجه به روابط بینالمللی و پیامدهای تحریمهای گستردهای است که بر زیرساختهای اقتصادی و انرژی کشور سایه افکنده است، نه صرفاً مدیریت استانی.
استاندارآذربایجانشرقی، دکتر بهرام سرمست، برای مدیریت ناترازی انرژی و گذر از این دوران سخت، ناگزیر است تصمیماتی اتخاذ کند که حداقل آسیب را متوجه مردم کند.
به هر تقدیر ما نیز از شرایط دشوار اقتصادی ناراضی هستیم و معیشت همه ما تحت فشار است، اما انتقاد باید منصفانه و مبتنی بر منطق باشد. مسئولان باید با نگاهی علمی و واقعبینانه ارزیابی شوند و سهم هر فرد در ایجاد مشکلات مشخص گردد. رئیسجمهور نیز باید همچون دوران انتخابات، با شفافیت و صداقت، موانع و عوامل اصلی مشکلات را صریحاً با مردم در میان بگذارد.
یکی از دلایل دلخوری مردم این است که رئیسجمهور دیگر مانند گذشته با شفافیت و صراحت سخن نمیگوید. در این میان، بازی با کلمات و عدم بیان واقعیات، موجب فاصله گرفتن مردم از دولت میشود. افزایش بیسابقه قیمت دلار نیز نتیجه مستقیم فروش حداقلی نفت و کمبود منابع ارزی است. بنابراین، ریشه اصلی این بحران همچنان تحریمها و کسانی هستند که موجب و مسبب این تحریمها شدهاند. اگر بپذیریم که تحریمها و محدودیتهای نفتی در این وضعیت تأثیرگذارند، باید واقعیتها را بیپرده بیان کرد و مردم را در جریان امور گذاشت.
مدیریت بحران در سطح استان، بهویژه در راستای سیاستهای دولت جدید، در حال تلاش برای حل مشکلات است. برخی انتقادهای ناعادلانه به مسئولان فعلی، مانند دکتر مسعود پزشکیان و دکتر بهرام سرمست، که بدون توجه به عوامل کلان و ریشهای صورت میگیرد، نادرست است.
ما با دکتر پزشکیان نیز در صورتی که قصوری از سوی ایشان صورت گیرد و حقی از مردم اجحاف شود بهطور جدی انتقاد خواهیم کرد، اما نگاه به مسائل باید علمی و منطقی باشد.
مشکلات امروز کشور، بهویژه در حوزه انرژی، نتیجه تصمیمات مقطعی و سوءمدیریتهای انباشته در دهههای گذشته است.
عدم سرمایهگذاری مناسب در توسعه نیروگاهها، فرسودگی تجهیزات انتقال انرژی و وابستگی بیش از حد به منابع محدود داخلی، و تحریم های جانسوز و ظالمانه کشور را در موقعیتی قرار داده است که با کوچکترین اختلال در تأمین انرژی، چالشهای جدی ایجاد میشود.
این وضعیت، در کنار تحریمهای طولانیمدت که مانع نوسازی زیرساختهای انرژی کشور شده، موجب بحرانهایی نظیر تعطیلیهای اخیر در استانهای مختلف، از جمله آذربایجان شرقی، شده است.
تاریخ نشان داده است که هیچ قدرتی در شرق یا غرب، دلسوز ایران نبوده و هر کشوری تنها به فکر منافع ملی خود است. با این حال، متأسفانه در سالهای گذشته، ایران بهجای اتخاذ دیپلماسی واقعبینانه و مؤثر، عمدتاً گرفتار سیاستهای شعاری شده است؛ سیاستهایی که نهتنها نتوانستهاند تحریمها را کاهش دهند، بلکه شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور را نیز به وضعیت بحرانی امروز رساندهاند.
تحولات منطقهای و بحرانهای انرژی اخیر، بار دیگر نشان داد که برخی کشورهای همسایه، از جمله جمهوری آذربایجان، ترکیه، افغانستان و برخی کشورهای عربی، نهتنها همکاری لازم را در شرایط بحرانی با ایران نداشتهاند، بلکه در بزنگاههای حساس، از مشکلات داخلی کشور به نفع خود بهرهبرداری کردهاند. این رفتارها نشاندهنده کمتوجهی آنها به اصول همسایگی و همکاری منطقهای است، امری که ضرورت تقویت دیپلماسی فعال و کارآمد را بیش از پیش آشکار میکند.
واقعیت این است که بحرانهای امروز، نه حاصل مدیریت چندماهه دولت جدید است و نه نتیجه عملکرد استانداران و مدیران استانی، بلکه ناشی از سالها سیاستگذاری نادرست، تحریمها و بیتوجهی به زیرساختهای کلان کشور است. در چنین شرایطی، نمیتوان مسئولان فعلی را مقصر دانست، بلکه باید تلاشهای آنها برای مدیریت بحران و عبور از این دوران سخت را ارج نهاد.این وضعیت را میتوان به بیماریای تشبیه کرد که پس از تحمل سالها ضعف و ناتوانی، اکنون حتی توان هضم غذاهای عادی را نیز ندارد. در چنین شرایطی، چارهای جز مدارا، مدیریت منابع و گذر از این بحران نداریم.
هرچند که باید پذیرفت مردم ایران در این سالها، قربانی سوءمدیریتها و سیاستگذاریهای نادرست شدهاند.در این میان، آنهایی که طی سالهای گذشته با تصمیمات خلقالساعه، همچون جریاناتی نظیر جبهه پایداری، کشور را به این نقطه رساندهاند، باید شجاعت پذیرش اشتباهات خود را داشته باشند. اگر واقعاً به آینده این سرزمین میاندیشند، کنار رفتن و سپردن امور به مدیران آگاه، متعهد و توانمند، بهترین خدمتی است که میتوانند انجام دهند.
کشور برای عبور از این بحرانها نیازمند مسئولانی است که با تکیه بر دانش، تجربه و تعامل مؤثر با جهان، مسیرهای جدیدی را برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی هموار کنند.در شرایطی که کشور درگیر بحرانهای انباشتهشده است، نباید تلاشهای مسئولانی همچون دکتر مسعود پزشکیان و دکتر بهرام سرمست را نادیده گرفت یا آنها را هدف انتقادات غیرمنصفانه قرار داد.
تعطیلیهای اخیر، نتیجه مشکلات ساختاری است که طی سالها شکل گرفته و ارتباطی به عملکرد چندماهه مدیران فعلی ندارد. بهجای تخریب و مقصر جلوه دادن افراد، باید به راهکارهای عملی برای عبور از این دوران سخت اندیشید و از وحدت و همدلی برای بهبود شرایط کشور بهره گرفت.امروز زمان آن رسیده که بهجای تمرکز بر اختلافات و انتقادات ناعادلانه، به فکر راهحلهای عملی برای رفع مشکلات کشور باشیم.
ایران عزیز برای عبور از بحرانهای پیشرو، نیازمند مدیریت علمی، تدبیر هوشمندانه و تعامل مؤثر در عرصه بینالمللی است تا بتواند مسیر پیشرفت و توسعه را هموار کند.به هر حال، نباید فراموش کرد که تحریمهایی که روزگاری از سوی برخی مسئولان
بیتدبیر «کاغذپاره» خوانده شد، امروز تبعات سنگین خود را بر دوش مردم
نجیب و صبور این سرزمین گذاشته است.
مردمی که نه در کاخهای مجلل، بلکه
در دل سختیها و تنگناهای معیشتی روزگار میگذرانند و بیشترین فشار این
تصمیمات نادرست را متحمل شدهاند. بیگمان، آنان که در رفاه و آسایش به سر
میبرند، از وزش این طوفان هراسی ندارند اما بهتر است بدانند چوب
خدا صدا ندارد و بدجوری تاوان خواهند داد، فعلا این تندباد، هستی محرومان و
مستضعفان را در هم میکوبد.اما از فردا و فردا ها باید بترسند آنهایی که
روزگار را بر مردم سیاه کرده اند.
امروز بیش از هر زمان دیگری،
ضرورت یک نگاه واقعبینانه، تصمیمات مدبرانه و مدیریتی مسئولانه احساس
میشود تا شاید بتوان این زخمهای کهنه و عمیق را التیام بخشید و باری از دوش مردم
برداشت.
محمدرضا ایازی روزنامه نگار و کارشناس ارشد علوم سیاسی