
خبرگزاری آریا - در خمینیشهر، خردادماه 1333 کودکی دیده به جهان گشود که بعدها مسیر زندگیاش را به خدمت در کلاسهای درس و میدانهای نبرد گره زد؛ شهید معلم تقی حجارزاده، از آن دست معلمانی بود که تعلیم را نه فقط روی تخته سیاه، که در میدان دفاع از وطن معنا کرد. او از همان نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی، داوطلبانه عازم جبهه شد تا از سرزمینش و از آیندهی شاگردانش دفاع کند.
به گزارش اداره اطلاعرسانی و روابط عمومی ادارهکل آموزشوپرورش استان اصفهان، در خمینیشهر، خردادماه 1333 کودکی دیده به جهان گشود که بعدها مسیر زندگیاش را به خدمت در کلاسهای درس و میدانهای نبرد گره زد؛ شهید تقی حجارزاده، پیش از آنکه به جبهه برود، معلمی متعهد و دقیق بود. محمد حجارزاده، فرزند این شهید که اکنون خود معلمی فرهیخته در آموزشوپرورش است، از امانتداری پدر نقل میکند: «پدرم بعد از ظهرها برای کار حسابداری به محلی میرفتند. یکبار در خانه، یکی از عموها از پدرم خودکاری خواست. پدر گفت خودکار میدهم، ولی این یکی نه! بعد به اتاق رفت و خودکار دیگری آورد. وقتی علت را پرسیدند، گفت: این خودکار متعلق به محل کارم است؛ اگر آن را میدادم، حقالناس بود.»
فرزند شهید میگوید که پدرش حتی در دوران سربازی در مناطق محروم به کودکان درس میداد. علاقهاش به تعلیم و تربیت چنان ریشهدار بود که پس از پایان خدمت، بیهیچ تردیدی معلمی را پیشه کرد.
یکی از شاگردان قدیمیاش نقل کرده است: «آقای حجارزاده کلاس را همیشه با آیات قرآن آغاز میکرد؛ حتی شاگردانی که سالها از او جدا شدهاند، هنوز آن خاطره را با شوق یاد میکنند. برایش قرآن فقط کتابی درسی نبود، نوری بود که باید در دلها میتابید.»
شهید حجارزاده پیش از جنگ نیز در مبارزات انقلابی علیه رژیم پهلوی حضوری فعال داشت. اما پس از آغاز جنگ تحمیلی، بدون اینکه مشمول اعزام اجباری باشد، خود را به خط مقدم رساند. او همراه با شهید صیاد شیرازی و شهید علمالهدی، در آزادسازی بخشهایی از مناطق اشغالی جنوب کشور نقشآفرینی کرد و به هویزه رسید، جایی که دشمن بعثی ناچار به عقبنشینی شد.
اما در میانهٔ نبرد، فرمان عقبنشینی غیرمنتظرهای از سوی بنیصدر صادر شد. در پی این دستور، نیروهای ایرانی غافلگیر شدند و دشمن حمله کرد. در همان لحظات خونین، پدرم و جمعی از همرزمانش، در تاریخ 18 دیماه 1359 به شهادت رسیدند.
محمد حجارزاده، امروز خود معلمیست با دهها شاگرد. او میگوید: «من چند ماه پس از شهادت پدرم به دنیا آمدم؛ اما مادرم همیشه از علاقهٔ پدر به معلمی میگفت. هنوز هم دفتر کلاس و دفتر حضور و غیاب پدرم را در خانه داریم. از همان روزها فهمیدم که راه من همین است؛ باید ادامهدهندهٔ رسالت پدر باشم.»
فرزند شهید ادامه میدهد: «مادرم همیشه میگفت که پدرم به موضوع حجاب بسیار توجه داشت. همیشه از دانشآموزان دختر میخواست که با حیا و وقار باشند و حرمت خود را حفظ کنند. این دغدغه برای پدرم فقط موضوعی تربیتی نبود، بلکه ایمان و باورش بود.»
مصاحبه: مرضیه اصغری؛ عضو باشگاه معلمان خبرنگار استان اصفهان.
انتهای پیام/