
خبرگزاری آریا - در روزگار تلخ و دشوار خوزستان، مدیریت استان دیگر فقط شغل اداری نیست. آزمونی است برای سنجش تابآوری، صداقت، و درک واقعبینانه از زخمیترین استان ایران.
از این منظر، عملکرد استاندار خوزستان، سید محمدرضا موالیزاده، طی ماههای اخیر، واجد نشانههایی از تغییر در سبک حکمرانی استانی است؛ تغییری که شواهدی جدی از آغاز آن بهچشم میخورد.
یکی از مصادیق روشن این رویکرد، موضعگیری صریح استاندار در برابر پروژههای انتقال آب و مقاومت در برابر زیادهخواهیهایی است که سالهاست حیات خوزستان را نشانه گرفتهاند.
او در جلسات متعدد، مسئله برداشتهای بیضابطه از سرچشمههای کارون را بهعنوان یک خط قرمز بیان کرده و حتی در فضای رسمی، خواستار توقف این روند شده است. این صراحت، در دورههایی که سکوت بر موضع رسمی استان سایه انداخته بود، یک چرخش مهم تلقی میشود.
نمونه دوم، اقدامات عاجل برای کاهش خاموشیهای تابستانی و پایداری شبکه برق بود؛ بحرانی که معمولاً هر ساله با وعدههای کلی به فصل بعد موکول میشد، اما امسال با پیگیری و اقدام مشخص، خاموشیهای خانگی تا حد قابل توجهی کاهش یافت. این، نشانهای از عبور مدیریت استان از سطح گفتار به حوزه اجراست.
نمونه سوم نیز بازگرداندن گردش مالی شرکتهای بزرگ به داخل استان است.
اقدامی که نه نمادین، بلکه تأثیرگذار بود و حجم عظیمی از منابع مالی را به بدنه اقتصاد محلی تزریق کرد؛ اقدامی کمتر رسانهایشده، اما از حیث ساختاری، ارزشمند و معنادار.
فراتر از این موارد، نشانههای دیگری نیز قابل مشاهده است: حضور میدانی در مناطق محروم، توجه به ظرفیتهای مرزی و منطقهای، تلاش برای کنترل پیامدهای زیستمحیطی و پیگیری نسبتاً جدی در سطح ملی.
اما این تصویر، بدون بخش دوم ناتمام است.
چالشهایی همچنان باقیاند: شکاف اعتماد عمومی، نارضایتی گروههای اجتماعی، بوروکراسی فرساینده، و ساختارهایی که اجازه تحول سریع نمیدهند. استاندار هنوز در میانه راه است، نه در نقطه تثبیت. و همین، مسئولیت رسانهها را دوچندان میکند؛ نه برای تشویق یا تخریب، بلکه برای پایش، مطالبهگری و ثبت روند تغییر.
خوزستان راه زیادی تا احقاق حق خود دارد.
اما شاید پس از سالها، برای نخستینبار شاهد مدیری هستیم که بهجای رفتن با جریان، تلاش میکند مسیر را کمی کج کند. اگر این مسیر با حمایت و مطالبهگری درست ادامه یابد، میتوان به فصل تازهای امیدوار بود.
علیرضا عبدالله نژاد
فعال رسانه ای