
خبرگزاری آریا - معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری لرستان، در تحلیلی جامع از الزامات رسانهای در شرایط بحران، با تأکید بر نقش رسانههای داخلی در حفظ امنیت روانی جامعه، مقابله با جنگ شناختی دشمن و جلوگیری از تحریف واقعیتها، خواستار تلفیق هوشمندانه روایت حقیقت با حفظ منافع و آرامش ملی شد.
به گزارش خبرگزاری آریا استانذاری لرستان، پورعلی معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری لرستان در تحلیلی نوشت:
در شرایط کنونی که جامعه ایران تحت تأثیر احساسات ناشی از شهادت فرماندهان، دانشمندان و شهروندان غیرنظامی قرار دارد و عملیات وعده صادق 3 به عنوان پاسخ قاطع جمهوری اسلامی ایران دنبال میشود، نقش دستگاههای مسئول در تقویت آرامش روانی جامعه اهمیتی دوچندان مییابد. ترکیب shock روانی حاصل از حادثه، هجمههای رسانهای و عملیات پیچیده روانی دشمن میتواند به راحتی موجب تشویش اذهان عمومی و تضعیف انسجام اجتماعی شود. از این رو، مجموعه اقدامات دستگاههای مسئول باید هوشمندانه و مبتنی بر سه اصل کلیدی «شفافسازی»، «افزایش حس امنیت روانی» و «مقابله فعال با جنگ شناختی – اطلاعاتی» باشد.
در وهله نخست، اطلاعرسانی شفاف، دقیق و مستمر بسیار حیاتی است؛ اخبار رسمی و درست باید با سرعت و صحت در اختیار افکار عمومی قرار بگیرد تا مانع شکلگیری شایعات، بزرگنمایی تهدیدها و تزریق ترس شود. راهاندازی مرکز یا خط ارتباطی 24 ساعته برای پاسخگویی به سؤالات مردم، اطلاعیههای منظم و صادقانه و دعوت از کارشناسان معتبر رسانهای و روانشناسی جهت تشریح واقعیات میتواند بخش عمدهای از نگرانیها را رفع کند.
ثانیاً، مدیریت فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی باید از وضعیت «واکنشی» خارج شده و به «کنشگر فعال» تبدیل شود؛ تولید محتوای امیدوارکننده، انتشار تصاویر از اقتدار نیروهای مسلح، روایت از صبر و استواری خانواده شهدا، و به ویژه تاکید بر تدبیر، تسلط و کنترل مدیریت کشور ابزارهای موثری برای ارتقاء حس امنیت روانی و اعتماد عمومی هستند. نقش رسانه ملی و رسانههای محلی در استانها، بهویژه لایههای ارتباط مردمی و میانداری چهرههای مورد اعتماد (علما، نخبگان، بزرگان ایلات، خانواده شهداء) در این زمینه بیبدیل است.
ثالثاً، آموزش عمومی درباره تاکتیکهای جنگ روانی دشمن، روشهای مقابله با اخبار جعلی، شناسایی منابع معارض و رفتار آگاهانه در مواجهه با رسانهها از طریق تولید بستههای آموزشی، نشستهای مجازی – حضوری با خانوادهها و فعالسازی ظرفیت آموزش و پرورش، محیطهای دانشگاهی و سازمانهای مردمنهاد اهمیت ویژهای دارد.
تقویت خدمات مشاورهای و روانشناسی از طریق مراکز مشاوره، ساماندهی تیمهای روانشناس جهادی در محلات، مدارس و ادارات و دسترسی آسان عموم به این حمایتها میتواند فشارهای احساسی و اضطرابهای احتمالی را تا حد زیادی تعدیل کند.
سرانجام، استمرار تماس مسئولین ملی و استانی با اقشار مختلف مردم، حضور میدانی مدیران و پاسخگویی رو در رو به دغدغهها، بهبود اعتماد عمومی و اثبات اقتدار و همراهی حاکمیت با مردم را تضمین خواهد کرد. البته، تقویت رزمایشهای مشترک رسانهای و ایجاد همافزایی میان دستگاههای امنیتی، انتظامی، فرهنگی و اجتماعی در سطح ملی و محلی میتواند خط دفاعی مستحکمی مقابل جنگ شناختی و روانی دشمن ایجاد کند.
در مجموع، ترکیبی هوشمندانه از اطلاعرسانی مسئولانه، مدیریت فعال رسانهای، آموزش عمومی، حمایت روانی و ارتباط چهره به چهره با مردم، کلید اصلی عبور موفق و عزتمندانه از این برهه حساس است.
پرسش دوم:
پرسش بسیار دقیقی مطرح فرمودهاید. در شرایط فعلی که با شهادت فرماندهان و نخبگان و پاسخ نظامی ایران مواجه هستیم و جامعه در معرض امواج روانی و رسانهای قرار دارد، هر سه مؤلفه یعنی ترس، نااطمینانی، و روایتهای تحریف شده دشمن جزو تهدیدات جدی روانیاند؛ اما از منظر ضرورتهای مدیریت بحرانهای اجتماعی-امنیتی و با درنظر گرفتن تجارب قبلی، میتوان گفت که "نااطمینانی فراگیر ناشی از روایتهای تحریف شده دشمن" مهمترین و خطرناکترین تهدید روانی علیه جامعه در این بزنگاه است.
ترس، اگرچه عامل مهمی است و ممکن است در ساعات اولیه حادثه یا خبر گسترده شود، اما معمولاً مقطعی و با اقدامات مدیریتی (مانند نمایش اقتدار، حضور مسئولان، اطلاعرسانی و...) تا حدودی فروکش میکند.
نااطمینانی (Uncertainty) اما ریشهایتر است. در شرایطی که اطلاعات ضد و نقیض، اخبار غیررسمی و روایتهای موازی به سرعت منتشر میشوند، مردم دچار سردرگمی و تردید نسبت به آینده میشوند؛ این فضا باعث کاهش اعتماد اجتماعی، سستی شبکه همبستگی و رشد اضطراب جمعی میشود.
روایتهای تحریف شده دشمن از طریق جنگ رسانهای و عملیات شناختی، با هدف دگرگون ساختن واقعیت، القاء شکست، بیاعتمادی به نظام و بیثبات نشان دادن کشور منتشر میشوند. این روایتها (Fake Narratives/Disinformation) نه فقط بر احساسات (ترس و اضطراب) اثر میگذارند، بلکه منطق و تحلیل افکار عمومی را نیز هدف قرار میدهند. دشمن با تحریف و برجستهسازی گزینشی، نااطمینانی و بیثباتی روانی را عمق میبخشد و در نهایت، جامعه را وارد فاز ترس و بیاعتمادی مزمن میکند.
مهمترین تهدید، به اعتقاد نگارنده و بنا بر مستندسازی پژوهشهای امنیت شناختی، «نااطمینانی حاصل از روایتهای تحریف شده دشمن» است. چون ترس و سایر هیجانات روانی غالباً محصول همین نااطمینانی و سیال بودن حقیقت در فضای رسانهای هستند. مقابلهی مؤثر نیز دقیقاً در همین نقطه شکل میگیرد: تولید روایتهای مبتنی بر واقعیت، انسجام رسانهای و حضور فعال کارشناسان امین و چهرههای معتمد در میدان تفسیر و تحلیل.
پاسخ پرسش سوم
پرسش شمابه یکی از ظریفترین و حیاتیترین وظایف رسانههای داخلی در شرایط بحران اشاره دارد؛ یعنی ایجاد تعادل بین "اطلاعرسانی مسئولانه" و "حفظ امنیت ملی". این دو مقوله اگرچه در ظاهر ممکن است متعارض به نظر برسند، اما در عمل با رعایت اصول حرفهای، اخلاقی و امنیتی کاملاً قابل جمعاند و حتی میتوانند همافزا عمل کنند. در ادامه، به صورت تحلیلی و کاربردی، خط مشی مطلوب رسانههای داخلی در چنین موقعیتی را تبیین میکنم:
ارکان توازن آفرینی رسانهها در شرایط بحران امنیتی
اصل شفافیت کنترلشده :
اطلاعرسانی صرفاً شفاف بدون ملاحظات امنیتی میتواند منجر به افشای ناخواسته جزئیات عملیات، اطلاعات هدف و برنامههای کشور شود؛ از سوی دیگر، اطلاعرسانی مبهم یا قطرهچکانی، زمینهساز شایعه، بیاعتمادی و جولان روایتهای دشمن خواهد بود. رسانه باید ضمن وفاداری به اصل شفافیت، خطوط قرمز مصرح از سوی نهادهای مسئول (اعم از شورای عالی امنیت ملی، سپاه، وزارت اطلاعات و...) را رعایت کند و صرفاً اطلاعات تاییدشده و بیانشده در مراجع رسمی را منتشر سازد.
تقدم روایت ملی بر روایت حرفهای صرف:
در بزنگاههای امنیتی، وظیفه رسانه داخلی فقط اطلاعرسانی به معنای کلاسیک نیست؛ بلکه معنادهی و چارچوببندی روایت ملی برای ترمیم اعتماد عمومی و تقویت انسجام اجتماعی مورد انتظار است. تفسیر، تحلیل و حماسهسازی از واقعیتها (بدون اغراق و دروغ)، همزمان با بزرگداشت مقاومت و ایستادگی، مکمل اطلاعرسانی دقیق و صحیح است.
تفکیک سطح اطلاعات قابل انتشار:
اطلاعات در شرایط حساس باید بر اساس سه سطح دستهبندی شوند:
سطح محرمانه (فقط برای مسئولان) ، سطح خاص (خاص مدیران رسانه و فعالان) و سطح عمومی (برای انتشار عمومی) رسانه میبایست تفاوت میان اطلاعات امنیتی، عملیاتی، روایت عمومی و اخبار جاری را دقیقاً درک کند و هر پرونده خبری را با همین زاویه مدیریت نماید؛ انتشار ناخواسته حتی یک جمله غلط در خصوص جزئیات عملیات، مکان، روش مقابله یا شهدای خاص، میتواند پیامدهای راهبردی داشته باشد.
مدیریت فعال شایعات و اخبار جعلی:
در شرایط بحران، تکذیب شایعات، پاسخ هوشمندانه و به موقع به موج اخبار جعلی و اطلاعرسانی درباره منابع موثق، از مسئولیتهای بیبدیل رسانه است. این کار، علاوه بر پدافند نرم، به استحکام جبهه روانی جامعه کمک خواهد کرد.
تقویت امید و اعتماد، پرهیز از کمک به عملیات روانی دشمن:
تولید محتوای امیدوارکننده، مستند به اقتدار و عقلانیت، بزرگداشت فرهنگ ایثار، نمایش آرامش و پایداری جامعه و سیگنالهای ثبات، کمک میکند تا رسانه، حلقه وصل مردم و حاکمیت باشد و نه جاده صافکن دشمن. رسانه داخلی در بحران نقشی دووجهی دارد: هم حافظ و نماینده مردم است، هم شریک و مکمل سیاستهای کلان امنیت ملی. مهمترین هنر رسانه در این شرایط، تلفیق هوشمندانه روایت حقیقت، تقویت آرامش و انسجام، و محافظت از رمز و رازهای ملی است. این مسیر مستلزم همافزایی دائمی میان مدیران رسانه، مسئولان امنیتی و کارشناسان حوزههای تخصصی است. شفافیت آگاهانه، راه حل تضمین امنیت اجتماعی و ملی است؛ نه شفافیت مطلق و نه پردهپوشی کلی، بلکه شفافیتی هوشمند و جهتدهنده.
پاسخ پرسش چهارم:
سؤال بسیار مهم و راهبردی است، بهویژه در شرایط بحران یا جنگ ادراکی. اصولاً هرچند اصل شفافسازی برای جلب اعتماد عمومی مهم است، اما رسانهها باید مرزهایی را در نظر بگیرند که عبور از آنها میتواند منافع، امنیت ملی، یا آرامش روانی جامعه را تهدید کند. مواردی که رسانهها نباید منتشر کنند—even if there is a public demand for transparency—عبارتند از:
اطلاعات طبقهبندیشده امنیتی و نظامی، شامل جزئیات عملیاتهای نظامی، اطلاعات استراتژیک، هویت فرماندهان مسئول عملیات یا جزئیات آسیبپذیری زیرساختها.
موقعیت زمانی و مکانی دقیق مقامات یا عملیاتها، مثلاً اعلام برنامه لحظهای جابجایی مسئولان یا مکانهای حساس، که میتواند هدف حمله یا خرابکاری واقع شود.
جزئیات اتفاقات امنیتی جاری پیش از پایان کنترل بحران، گزارش جزئی در لحظات اولیه حوادث امنیتی/تروریستی، که میتواند به دشمن کمک کند یا وحشت عمومی ایجاد کند.
حجم و کیفیت خسارات امنیتی یا نظامی پیش از جمعبندی رسمی، مثلاً اعلام شهدا، تجهیزات از دست رفته یا آسیبهای مستقیم پیش از تایید مراجع تخصصی و جمعبندی نهادهای مسئول.
اعترافات، اطلاعات اعتباری یا اسناد مصادرهشده، انتشار بدون غربالگری اعترافات، اسناد محرمانه یا محتوایی که ممکن است مخاطب را به کلی دچار ابهام/سوءبرداشت کند یا آبروی اشخاص حقیقی/حقوقی را مخدوش نماید.
مطالب هراسافکن و تشویشبرانگیز، هرچیزی که میتواند موج نگرانی، ناامیدی، اضطراب، یا دوگانگی میان مردم و مسئولان یا قومیتها ایجاد کند، حتی اگر به ظاهر افشاگری باشد.
اخبار تاییدنشده و شایعه محور، مخصوصاً آنچه از سوی منابع ناشناس، رسانههای معاند یا شبکههای غیررسمی مخابره میشود و قابلیت اثبات ندارد.
جزئیات فنی ابزارآلات نوین نظامی/امنیتی، افشای فناوریهای خاص، نقاط ضعف و قوت، یا شیوه عملکرد سامانههای پدافندی و اطلاعاتی.
اطلاعات شخصی یا خانوادگی مسئولان و نیروهای امنیتی، شامل اطلاعات خانوادگی، محل سکونت، یا ویژگیهای قابل شناسایی.
دستورالعملهای اجرایی امنیتی یا پدافندی برای مردم، بجز آنچه رسانههای رسمی و مقام امنیتی مجاز به انتشار عمومی باشند، تا مانع سوءاستفاده دشمن شود.
رسانههای مسئول باید حتی در اوج مطالبهگری مردم، به خطوط قرمز امنیت ملی و روانی وفادار بمانند و برای هر سطح از شفافسازی، ملاحظات راهبردی و مصوبات شورای عالی امنیت ملی و ارگانهای تخصصی را راهنمای عمل قرار دهند. اصل «هر اطلاعرسانی، مشروط به عدم برهم زدن امنیت ملی و آرامش روانی جامعه» باید فصلالخطاب مدیران رسانهای باشد.