خبرگزاری آریا - آغاز دوره حضور علیرضا زاکانی در شهرداری تهران با اواخر دوره کرونا گره خورد و تقریباً سال اول آن، با چالشهای مخصوص به همان دوره گذشت؛ اما پس از پایان همهگیری ویروس کووید 19، برنامه تحولی زاکانی برای مدیریت شهر تهران کمکم در حال ثمردهی است.
به گزارش خبرگزاری آریا ، علیرضا زاکانی بیستوسومین سکاندار شهرداری پایتخت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سومین شهردار پایتخت از جهت طول دوره مدیریتی، پس از آقایان محمدباقر قالیباف (144 ماه) و غلامحسین کرباسچی (102 ماه) است. شهردار 59 ساله تهران، زاده محله اتابک لرزاده و بزرگشده میدان خراسان تهران است و در دوره نوجوانی به واسطه پدرش؛ پهلوان حسین زاکانی، وارد عرصه ورزش پهلوانی شد. 62 ماه حضور در جبهههای دفاع مقدس و جانبازی در آن، تحصیل در رشته پزشکی و اخذ تخصص در رشته پزشکی هستهای، حضور در سازمان بسیج دانشجویی در اواخر دهه 70 شمسی و چندین دوره حضور در مجلس شورای اسلامی، 4 مقطع اصلی زندگی زاکانی تا قبل از سال 1400 بود. آغاز دوره حضور علیرضا زاکانی در شهرداری تهران با اواخر دوره کرونا گره خورد و تقریباً سال اول آن، با چالشهای مخصوص به همان دوره گذشت؛ اما پس از پایان همهگیری ویروس کووید 19، برنامه تحولی زاکانی برای مدیریت شهر تهران کمکم در حال ثمردهی است؛ به گونه ای که میتوان دوره مدیریتی او در شهرداری تهران را ارزیابی کرد. در این گفتگوی بلند سعی کردیم از زبان او، این 42 ماه پرفرار و نشیب را بررسی کنیم:
جنابعالی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در سال 1400 بودید و حضورتان در مناظرات انتخاباتی، بسیار خبرساز بود. در سپهر سیاست ایران، اینگونه جا افتاده که نوع حضور شما در مناظرات، منجر به مطرح شدن نام شما برای شهرداری تهران بود. خودتان چه تحلیلی از این گزاره دارید؟
برای پاسخ به این سوال، باید کمی به عقبتر برویم. در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396، من نامزد انتخابات بودم و با تنظیم برنامه مدون اداره کشور، وارد صحنه شدم اما به دلیل باز بودن چند پرونده قضایی، صلاحیتم از طرف شورای نگهبان احراز نشد. آن پروندهها مربوط به فعالیتهای من در حوزه مبارزه با مفاسد اقتصادی و سیاسی بود و شاکیان متعددی داشت؛ از برادر رئیسجمهور وقت گرفته تا وزارت اطلاعات، نفت و... که البته طی یک فرایند چندساله و حضور در دادگاههای مختلف از همه اتهامات تبرئه شدم؛ بهگونهای که در حکم تبرئه من نوشته بودند، حکم اولیه دادگاه بر علیه من «غیرقانونی، غیرشرعی و سیاسی» بوده است.
سال 1400، بنده نماینده مردم شریف قم در مجلس یازدهم و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس بودم؛ و به دلیل آنکه حضرت آیتالله رئیسی در صحنه انتخابات بودند، ضرورتی ندیدم که در رقابت بیایم. در همان روزهایی که ثبتنام نامزدها جریان داشت، آقای مهدی مجاهد از طرف ایشان تماس گرفت و گفت که حاجآقا میگوید شما هم ثبتنام کنید. من به ایشان گفتم که اگر بیایم، جدی میآیم و برنامههای خودم را عرضه میکنم. اگر انتهای کار معلوم شود که ظرفیت رأی و اقبال مردمی را ندارم، حتماً کنار میروم و نمیگذارم تشتت ایجاد شود. بالاخره مسیر طوری پیش رفت که روز دوشنبه قبل از انتخابات، به این نتیجه رسیدم که دیگر شرعاً، ادامه حضور بنده در صحنه انتخابات به صلاح نیست. جلسهای با دوستان همفکر که برخیشان در ستاد بنده هم فعال بودند، دور هم جمع کردم و نظر آنها را هم جویا شدم. برای خودم جالب بود. نظرات دو دسته بود. اکثریت، قاطعانه گفتند باید کنار بروی. تعدادی هم بودند که گفتند امتیاز بگیر و بعد کنار برو! به حرف این دوستان خندیدم و گفتم: همانطور که حجت شرعی برای ماندن ندارم؛ شرعاً نیز اینگونه نمیتوانم رفتار کنم. القصه... صبح فردا به گلزار شهدای امامزاده علیاکبر(ع) چیذر رفتم و بعد از زیارت قبر شهید عبدالله نوریان، کنارهگیری خودم را اعلام کردم. در راه برگشت، آیتالله رئیسی تماس گرفت و تشکر کرد. بنده هم گفتم وظیفهام را انجام دادم و هیچ انتظاری در قبال آن ندارم.
بعد از برگزاری انتخابات و تا قبل از تشکیل دولت جدید، چند نوبت، در جلساتی که آیتالله رئیسی دعوت میکرد، یا ایشان نیز در آن جلسه بودند، حضور داشتم. سعی میکردم در برخوردها به حداقل اکتفا کنم و این حس به وجود نیاد که فلانی آمده سهم خودش را بگیرد! با این حال زمزمههایی به وجود آمده بود که بنده در کابینه باشم و حرف از وزارت بهداشت، وزارت رفاه یا ریاست دفتر رئیسجمهور بود.
در همان اثنا، جمعی از دوستان شورای شهر که در انتخابات رای آورده بودند، جلسهای با بنده گذاشتند و گفتند که جمعبندی ما این است شما به شهرداری بیایی. از طرف دیگر، آقای قالیباف جلسهای در دفترشان در مجلس گذاشت و گفت که با رئیسجمهور منتخب صحبت کردیم و خوب است شما به دولت بروید. درباره پیشنهاد شهرداری با ایشان مشورت کردم؛ چندان تمایل نداشت و گفت: اوضاع شهرداری، آنقدر خراب است که سال بعد پشیمان میشوی و میآیی همینجا و میگویی که نشد و نتوانستم!
ساعت 10:30 صبح همان روز با آیتالله رئیسی هم دیداری داشتم که از قبل تنظیم شده بود. در این جلسه با ایشان درباره این دو پیشنهاد مطرح شده، صحبت کردم. آقای رئیسی گفت تا 3 روز قبل، برای من مسجل بود که شما باید به دولت بیایی. حتی در دیدار با مقام معظم رهبری هم به ایشان گفتهام که فلانی را از مجلس میخواهم به دولت ببرم. اما در همین چند روز دوستان آمدند و گفتند که بگذارید زاکانی را به شهرداری تهران ببریم. بعد، آیتالله رئیسی در وصف خوبی این کار صحبت کرد و گفت که اگر شما به شهرداری بروی با همدیگر خیلی کارها میتوانیم بکنیم. منشأ تصمیم من برای حضور در شهرداری تهران همینها بود؛ علاوه بر اینکه برای اداره امور اجرایی کشور و به تبع آن تهران برنامه داشتم؛ اصرار برخی از دوستان شورای شهر و توصیه شهید رئیسی عزیز نیز منشأ آغاز حرکت شد.
در جلسات انتخاب شهردار جدید برای تهران، شما موفق به کسب همه 21 رای نشدید و 3 نفر از اعضای شورای شهر جدید به شما رای ندادند. از همینجا هم سوت آغاز، اختلافاتی میان مجموعه شهرداری و برخی از شورای شهر زده شد. برای مدیریت این تعارضات چه کردید؟
آن 3 نفری که به بنده رای ندادند، از مدیران اسبق شهرداری بودند که خودشان هم اعلام کردهاند موافق من نبوده و گزینه دیگری داشتهاند. آقای قالیباف بعدها در جلسهای که بنده هم حضور داشتند، در پاسخ به یکی از دوستان مشترک که از حجم انتقادات نادرست گلایه داشت، گفت که با این افراد جلسهای گذاشته و به آنها گفته که فرض کنید من شهردار هستم؛ چه انتظاراتی از شورا دارید؛ همان انتظار را هم نسبت به آقای زاکانی داشته باشید. بنده هم از ایشان تشکر کردم.
ما یک هدفی در مدیریت شهر تهران داریم که تعارضات بین شورای شهر و شهرداری به آن ضربه میزند. اینکه برخی افراد به بنده رای ندادند، مشکلی ایجاد نمیکند. بالاخره نظرشان چیز دیگری بود اما اینکه چوب لای چرخ گذاشته شود، کار خوبی نیست. دوستان در ذهن خود فکر میکردند که چون سیستم پیچیده است، من بهزودی زمین میخورم. پس باید کاری کنند تا سریعتر این اتفاق بیفتد!
مگر چه شرایطی حاکم بود که فکر میکردند، قرار است اوضاع وخیم باشد و شما هم از حضور در شهرداری پشیمان بشوی؟
بنده دو پیغام در آن داشتم. یکی همان نکته آقای قالیباف که اگر سر دلسوزی بود و دیگری هم شهردار قبل از ما، جناب آقای حناچی بود. ایشان هم در جلسهای با یکی از دوستان مشترک، گفته بود مدیریت زاکانی در شهرداری تهران به سر ماه هم نمیرسد.
در چنین شرایطی، من از روز 11 مرداد 1400، در یکی از اتاقهای شهرداری مستقر شدم و تا روز 17 مرداد که حکم بنده رسمی شود، با مدیران وقت جلسات فشرده گذاشتم و نسبت به آن چیزی که در حال تحویل گرفتن بودیم، حرفها را شنیدم. در همین بازه زمانی، با دوستانی که قرار بود در مدیریت تهران نقش ایفا کنند، جلسات کارشناسی گذاشتیم. نکات مهمی مطرح شد از جمله آنکه آقای کرباسچی در مدیریت تهران به ساخت اتوبان شهید نواب صفوی شناخته شده یا آقای قالیباف را با پل شهید صدر و بزرگراه امام علی(ع) میشناسند و آقای حناچی با دوچرخهسواری در اذهان مردم شناخته میشود. اما من عقیده داشتم که ما نباید به پروژه شناخته شویم، بلکه باید به «تحولآفرینی همهجانبه در شهر» شناخته شویم.
این تحولآفرینی چه مختصاتی دارد و مسیر رسیدن به آن را چگونه ترسیم کردید؟
اوایل این بحث تحولآفرینی، به واسطه شرایط آن زمان، خیلی جدی گرفته نمیشد حتی از سوی آن دسته از اعضای شورای شهر که نگاه مثبتی به بنده داشتند. در 100 روز اول مدیریتی اینجانب، یک برنامه کوتاهمدت و ضربالعجلی برای صد روز اول نوشتیم. مهمترین اقدامی که در این دوره انجام شد، خروج از تنش مالی بود که بیش از 2 سال و نیم قبل از آن، شهرداری تهران با آن دستوپنجه نرم میکرد.
تنش مالی به چه معنا؟
به این معنا که در سال 99 حتی حقوق پرسنل شهرداری را هم نداشتند و برای پرداخت 3 ماه از بانک قرض گرفته بودند. به همین علت بود که تلقی آقای حناچی این بود که شهردار جدید نمیتواند تا آخر ماه مرداد، هم دوام بیاورد. علت دیگر هم بدهی سنگین و انباشتهشده شهرداری به بانکهای مختلف بود. مدیران آقای حناچی به ما گفتند که 70 همت بدهی داریم و هیج بانکی حاضر نیست با شهرداری تهران کار کند. در جلسات ارزیابی برنامههای نامزدهای شهرداری تهران که اعضای منتخب شورای شهر برگزار کردند، یکی از اعضای منتخب شورا، از من درباره برنامهام برای تسویه این بدهی 70 هزار میلیارد تومانی پرسید. من آنجا گفتم که این 70 همت از نظر من پول چندانی نیست!
در حالیکه بودجه تهران کلا 30 همت بود....
بله. کل بودجه جاری و عمرانی به این عدد نمیرسید. ولی از نظر من که سالها در مجلس، بر روی بودجه کل کشور کار کرده بودم، این بدهی 70 هزار میلیارد تومانی در برابر شهری که داراییهای بالایی دارد و کارکردهای شهرداری ناچیز است. در همان جلسات که با حضور 19 تن از منتخبان شورای شهر برگزار شد به صراحت 2 نکته را گفتم. اول اینکه جای من در مجلس و مرکز پژوهشها خوب است و بهصورت شخصی داعیه حضور در دولت یا شهردار شدن را ندارم. نکته دوم هم ناظر به برنامه تحول بود. همانجا به دوستان گفتم که اگر من بیایم به دنبال تحول هستم؛ اگر نیاز به تحول نمیبینید؛ وقت من و خودتان را نگیرید!
به بحث 100 روزه برگردیم؛ درباره اقدامات مهم آن دوره صحبت کنید؛ به خصوص تنش مالی شهرداری تهران در تابستان 1400. چگونه توانستید از آن وضعیت بحرانی عبور کنید؟
ساعت 17، روز 11 مرداد 1400، در شهرداری مستقر شدم. 13مرداد با معاون وقت مالی و اقتصادی شهرداری تهران، جلسه اخذ گزارش داشتم که ایشان گفت فقط حدود 123 میلیارد تومان در حساب داریم؛ این عدد در حالی بود که انتهای مرداد، 2 هزار و 300 میلیارد تومان پول برای پرداخت حقوق و دستمزد نیاز داشتیم؛ یعنی فقط حدود 5 درصدش موجود بود!
15 مرداد، تصمیم گرفتیم خزانه واحد شهرداری را کلید بزنیم و به همه زیرمجموعهها ابلاغ کردم. باتجربههای شهرداری میگفتند این تصمیم حکم باتلاق را دارد و در آن گیر خواهید کرد. در آن زمان شهرداری تهران، 1200 حساب بانکی داشت؛ با استناد به یک بند از ابلاغیه 3 سال قبل وزارت کشور که اجرا نمیشد، خزانه واحد شهرداری را راهاندازی کردیم و پولهای نادیدهای که شهرداری داشت را یک جا جمع کردیم. پولهای این 1200 حساب، وقتی در یک خزانه واحد جمع شد، در روز 23 مرداد ماه به شورای شهر رفتم و در جلسه اعلام کردم که از تنش مالی به صورت دائم خارج شدیم.
چه اقدامات شاخص دیگری در آن 100 روز داشتید؟
بستهای از اقدامات تهیه و اجرا شد که در پایان دوره 100 روزه، بتوانیم اوضاع تهران را دگرگون کنیم؛ مثلاً در آن 100 روز، برای مقابله با همهگیری کووید 19، به شدت شروع به فعالیت کردیم و در حوزه واکسیناسیون دولت وقت را یاری کردیم. یکشنبه صبحها هم جلساتی تحتعنوان هماندیشی با اعضای شورای شهر برگزار میکردیم و مدام در آنجا، گزارش اقدامات میدادیم.
بعد از پایان 100 روز اول، نگاه شما به ادامه مسیر چهطور بود؟
در پایان 100 روز، نمایشگاهی برگزار شد و همه اعضای شورای شهر، مدیران شهری، صاحبنظران و اساتید دانشگاه را دعوت کردیم تا از آن بازدید کنند. در این مراسم، از برنامه بلندمدت شهرداری تهران نیز رونمایی کردیم. اصل فعالیت ما از همینجا شروع شد. در آن جلسه، برنامه خودمان را ارائه دادیم که 92 کلانپروژه را شامل میشد. وقتی من توضیح دادم، یکی از اعضای شورای شهر که در ابتدا ما را قبول نداشت، گفت که معلوم شد شهرداری برنامه هم دارد ولی حرفها خیلی رؤیایی است و نشدنی!
ما بیاعتنا به حملات، برنامه تحولی خودمان در حوزههای مختلف مدیریت شهری، مدیریت کالبدی، سبک زندگی شهری و هوشمندسازی تدوین کردیم که از طریق 38 پروژه بزرگ تنظیم شده بود و ماحصل آن تبدیل شهرداری تهران از یک نهاد خدمترسان به نهاد مدیریت یکپارچه شهری با همه شئون آن است. برنامهای که تنظیم شد را به 13 دانشگاه کشور ارائه کردیم و جلساتی برای چکشکاری آن با اساتید دانشگاه و کارشناسان در زمستان 1400 برگزار شد و ماحصل آن در برنامه چهارم توسعه شهر در شورای شهر مصوب شد. لذا امروز که بیش از 42 ماه از شروع کار بنده در شهرداری تهران میگذرد، شاخصها نشان میدهد که برنامه ما رویاپردازی نبوده است.
یکی از نقاط عطف کارنامه شهرداری تهران از زمان راه اندازی شوراهای شهر تا امروز، جهش خیره کننده بودجهای در دوره مدیریت شهری ششم است. چگونه این رشد میسر شد؟
در بازه 92 تا 96 که اوج دوران آقای قالیباف در شهرداری تهران بود، بهطور میانگین سالانه 14درصد افزایش بودجه و 104 درصد تحقق اعتبار حاصل شده که وقتی با تورم میانگین 17٫5درصدی بسنجیم، حدود 2٫5 درصد رشد بودجه از رشد تورم عقب افتاده بود. در بازه 96 تا 1400 که شهرداران اصلاحطلب آمدند و دولت همخط آنها بود، حدود 16 درصد افزایش سالانه بودجه با تحقق اعتبار 91 درصدی را داشتند که با توجه به تورم میانگین 32٫5 درصدی، حدوداً 23 درصد از تورم عقب افتادند.
در دوره مدیریت شهری ششم، افزایش 53 درصدی اعتبار را با تحقق اعتباری در حدود 130 درصد داشتهایم که با تورم میانگین 42 درصدی، نزدیک 22 درصد هم از تورم جلو افتادیم. فلذا اینگونه بود که شاهد یک شتاب فزاینده در انجام پروژههای عمرانی شهر تهران، نسبت به 2 دوره چهارساله گذشته هستیم. در چنین شرایطی است که بنده ادعا دارم، تحول همهجانبه در حوزه بودجهای و حمل و نقل شهر تهران را رقم زدهایم که با تکمیل خریدها، آثار آن را همه شهروندان خواهند دید.
با چه منطقی سراغ این افزایش 6 برابری در کمتر از 4 سال رفتهاید؟
سال 1400، بودجهای که توسط شورای شهر پنجم بسته شده بود، عددی در حدود 48٫5 همت بود. در حالیکه سال قبل آن بودجه را روی 30 همت برآورد کرده و تحقق آن هم 27 همت بود. به نوعی، برآوردی که برای سال 1400 شده بود، برآوردی نبود که واقعی باشد؛ چرا که در شروع کار ما در مرداد 1400، فقط 12 همت از آن 48٫5 همت تحقق پیدا کرده بود. ما فوراً لایحه متمم برای بودجه نوشتیم و سقف را با همراهی اعضای محترم شورای شهر و در رأس آنها، آقای مهندس چمران، به میزان 37٫7 همت کاهش دادیم. البته بودند برخی از اعضا که میگفتند که زاکانی به 30 همت هم در جذب بودجه 1400 نخواهد رسید. اما با مجموعه اقداماتی که انجام شد، تحقق بودجه را به 37٫4 همت رساندیم؛ یعنی 98 درصد برآوردی که در متمم به آن باور داشتیم.
برای سال 1401، پیشنهاد ما در لایحه بودجه حدود 70 همت بود؛ یعنی چیزی در حدود 2 برابر بودجه سال 1400. شورای شهر به هم ریخته بود! میگفتند نمیتوانی. آخرش هم 50٫3 همت از آن را مصوب کردند. ما در پایان سال 1401 به اعضا نشان دادیم که بلوف نمیزنیم و تحقق بودجه شهرداری 81 همت شد؛ یعنی حدود 60 درصد از سقف هم بالا زدیم و رکورد 158 درصدی تحقق بودجه را ثبت کردیم که در تاریخ مدیریت شهری ایران بیسابقه است. البته با هماهنگی خود دوستان بخشی از این اضافه تحقق را به سال مالی بعدی منتقل کردیم تا در 2 ماه اول سال که معمولاً پروژههای عمرانی با کمبود نقدینگی مواجه هستند، چنین چالشی نداشته باشیم و بتوانیم فعالیتها را از همان اول سال، به صورت پرحجم آغاز کنیم.
لایحه بودجه ما برای سال 1402، حدود 100 همت بود که شورای شهر با 75٫9 همت از آن موافقت کرد. در میانه سال 1402، ما یک بار متمم بودجه بردیم و شورای شهر سقف را به 104 همت افزایش داد. با این حال تحقق بودجه ما در پایان سال 1402، از این 104 همت هم بیشتر بود و به 131 همت رساندیم که 116 همت آن را ثبت کردیم و الباقی به سال بعدی منتقل شد.
در بودجه سال 1403 هم عدد برآورد ما، حدود 190 همت بود که شورای شهر حدود 150 را قبول کرد و در متمم بودجه به سقف 176 همت افزایش یافت. آخرین گزارشاتی که بنده از همکاران خودم گرفتم این است که احتمالاَ تا پایان 1403، تحقق بودجه از 200 همت گذر میکند.
برای سال 1404 هم با عددی در حدود 270 همت به شورا پیشنهاد دادیم که شورا حدود 239 همت را تصویب کرده است. شما همین حرکت تحولی را ببینید. شهری که در سال 1399 با 27 هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی و جاری اداره شده، ظرف این 4 سال به جایی رسیده که بودجه جاری و عمرانی آن برای سال 1404، چیزی در حدود 239 هزار میلیارد تومان شده است. این یعنی تحول بزرگی در پروژههای عمرانی شهر شکل گرفته و کلانپروژههایی که سالها خاک خورده بودند، مجدداً در مسیر ساخت و افتتاح هستند.
در حوزه بدهی چه طور؟
بدهی بانکی شهرداری در سال 1400، از سوی بانکها حدود 180 همت به ما اعلام شد. در سال 1401 توانستیم 10 همت بدهی از زمانهای قبل را تسویه کنیم. در سال 1402، فرصتی شد تا یک حساب و کتاب کامل با 6 بانکی که از شهرداری تهران طلب داشتند، انجام بدهیم. در ابتدا این بانکها مدعی بودند که هنوز 170 همت از ما بستانکار هستند.
از چه سالی این بدهیها مانده بود؟
از اوایل دهه هشتاد تا قبل از دوره ما. سال 83 و دوره شهرداری آقای احمدینژاد؛ سالهای 84، 88، 90، 91، 93 و 95 در دوره شهرداری آقای قالیباف و سال 97 در دوره شهرداری اصلاحطلبان. تسهیات ریالی و ارزی گرفته بودند و به بانکها پس نداده بودند و آنقدر مانده بود که جرایم سنگینی نیز به آن افزوده شده بود. ما ممنون بانکها هستیم که چنین تهدید بزرگی را برای ما ساختند که برویم و آن را تبدیل به فرصت کنیم!
با تلاشهایی که شد، به تفاهم با بانکها رسیدیم و بدهی ادعایی حدود 170 هزار میلیارد تومانی را به 80٫3 هزار میلیارد تومان کاهش یافت. امروز که با شما صحبت میکنیم بیش از 60 همت از تسهیلات سررسیدگذشته را تسویه کردهایم. در این حوزه هم تحول رخ داده است. از سال 1400 که هیچ بانکی حاضر نبود با شهرداری تهران در حوزه تأمین مالی کار کند و طلبکار ما بودند، رسیدیم به سال 1403 و مشتری خوشحسابی به نام شهرداری تهران که بدهیهای قبلی خود را داده و بانکها هم تمایل دارند با آن کار کنند. فلذا امسال تنها اوراق مشارکت 2 کلانشهر برای بانکها جذابیت داشت که یکی از آنها تهران بود. با این تحولآفرینی شهرداری تهران، مسیر به گونهای پیش رفت که بانک شهر را از ورشکستگی نجات دادیم. این بانک به دلیل مطالبات وصولنشده در وضع بسیاری بدی بود که بعد از وصل بدهی شهرداری، توانستند جان تازه بگیرند.
در حوزه مشارکت دادن مردم چگونه موفق به افزایش درآمد شدید؟
ما با یک حرکت ابتکاری، کاری کردیم که شهروندان با تمایل بیشتری عوارض سالیانه را پرداخت کنند. قبض کاغذی به در منازل مردم فرستادیم و درآمد 600 میلیارد تومانی در سال 1400 را به 2800 میلیارد تومان در سال 1402 رساندیم. از آن طرف هم اعتمادسازی کردیم و از محل این عوارض اتوبوس خریدیم که تردد آنها را در شهر میبینید که پشت آنها نوشته شده «این اتوبوس با عوارض شما خریداری شده است»
البته از دولت هم توانستیم برخی از پولهایمان که قبلاً نمیدادند را بگیریم. دولتها عموماً علاقهای ندارند به شهرداریها پول بدهند. تجربه 20 سال اخیر هم همین را نشان میدهد؛ ولی ما گرفتیم.
روابط سیاسی شما در این موفقیت دخیل بود؟
شهید رئیسی عزیز، نگاه ویژهای به تهران داشت و همانطور که گفتم از همان اول پشتیبان ما بود. روابط با دولت فعلی هم خوب است و بنده سالها با آقای دکتر پزشکیان همکار بودم و همدیگر را به خوبی میشناسیم. ایشان هم نظر لطف دارند و برای افتتاح پروژه برقیسازی ناوگان عمومی آمدند و دلگرمی دادند.
یکی از معضلاتی که مردم تهران را کلافه کرده، ترافیک و به تبع آن آلودگی هواست. شهرداری تهران به سهم خود چه تلاشی برای کاهش بار ترافیکی پایتخت کرده است؟
پاسخ ما به مسئله ترافیک و آلودگی در تهران چند بخش دارد. اولین آن که مسئله توسعه حمل و نقل عمومی است که به دشت در حال گسترش آن هستیم؛ هم در متروی تهران و هم در اتوبوسرانی و هم در مسئله برقیسازی که عموم تاکسیهای سواری و ون در تهران باید از رده خارج شده و جایگزین شوند. پاسخ دیگر ما از طریق کاهش سفر است که با مناسبسازی محلهای به دنبال آن هستیم؛ یعنی آنکه هر محله تهران را از نظر امکانات رفاهی، میادین میوه و ترهبار، فروشگاههای شهروند، فضای سبز، مکانهای فرهنگی و ورزشی و... آنچنان برخوردار کنیم که نیاز به تردد در شهر کاهش پیدا کند. خدمات هوشمند درب منزل که با نرمافزارهای شهرزاد و نوماند به مردم عزیزمان ارائه کردیم هم در همین راستای کاهش سفرهای درونشهر است. تجربه ثابت کرده که دسترسپذیری امکانات، باعث کاهش سفر و به تبع آن کاهش ترافیک و آلودگی خواهد شد.
یکی از کارهایی که در این دوره انجامشده تعیین تکلیف برخی پروژههای مشارکتی است که سالها رها شده. با چه نگاهی به سمت حل و فصل این پروژهها رفتید؟
در شهرداری تهران معتقدیم که بهانه برای کار نکردن خیلی زیاد است. اینکه مدیر پشت میز بنشیند و بگوید نمیشود و نگذاشتند و فقط به میزانی که امکانات میدهند کار کند، خطای بزرگی است. باید برای رفع مشکلات مردم، دوید و خستگی نشناخت. شهرداری تهران قبل از ورود ما، 49 پروژه مشارکتی کلان داشت که فقط یک پروژه آن در حال اجرا بود و 48 پروژه دیگر به دلایل مختلف قفل شده بود؛ مثلاً یکی از آنها پروژه باملند بود که حدود 6 هکتار مساحت دارد و به دلیل آنکه با قراردادی عجیب واگذار شده بود، آن را متوقف کردیم و پس گرفتیم. مشارکتکننده در باملند قرار بود در ازای زمینی که از شهرداری گرفته ماهانه 18 میلیارد تومان بدهد که بسیار عدد کم و ناچیزی بود. با تعیین تکلیف همین پروژه، چیزی در حدود 40 همت برای شهرداری عدمالنفع را پس گرفتیم.
یا پروژه 138 هکتاری هزار و یک شهر را در منطقه 22 تهران داریم که به دلایلی متوقف بود. ما 40 هکتار از زمینی که در اختیار طرف مقابل بود را پس گرفتیم. همین 40 هکتاری که به داراییهای شهر برگشت چیزی در حدود 90 همت سرمایه است که با مولدسازی آن، میتوان برای آینده شهر از آن استفاده کرد.
طبیعی است که هر چه به پایان دوره برسیم، انتقادات سیاستزده به شهرداری تهران هم میشود. برنامهای برای مدیریت آن دارید؟
اعضای شورای شهر در مقاطع مختلف یار و همراه ما بودهاند و ما از آنها ممنونیم. اما واقعیت این است که بخش زیادی از وقت بنده و مدیریت شهری را حواشی ساخته شده توسط تعداد کمی از اعضای شورای شهر میگیرد. من واقعاً متاسفم که این چالشهایی که بنده در آن نقشی ندارم باعث کند شدن حرکت تحولی میشود. البته فقط مسئله ما، همین نیست. نهادهای دیگری هم هستند که به جای آنکه امور را تسهیل کنند؛ جلوی کار را میگیرند. بعضی وقتها آدم احساس میکند، دستگاههای نظارتی برای هیچ و پوچ، کار را قفل میکنند. یک مثالش در زمینه همین قراردادی است که با چین بستیم و جنس ورود دستگاه نظارتی بیش از آنکه برای کمک باشد، از روی بیاطلاعی نسبت به موضوع بود.
نگاه سیاسی به فعالیت شما در دوره شهرداری زیاد است. بالاخره شما در انتخابات 1403، رقیب روسای دو قوه بودیید....
ما هم رقابتمان جدی است و هم رفاقتمان. هم رقابت و هم رفاقت برای مردم و انقلاب اسلامی است. من آدم سیاسی هستم ولی تلاش کردم جلوی برخوردهای سیاسی با شهرداری تهران را بگیرم و تاحدی هم موفق بودم اما متأسفانه حملات ناشی از سیاستزدگی به تهران زیاد است.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/